از سر نوشت :: حسین غفاری

روایت‌های بی‌گاهِ یک پیام‌برِ پاره‌وقتِ دوره‌گرد

فهرست
x
x
خرده ادراکات
  • ۱۳ مهر ۰۱

    ▪️سالروز شهادت حضرت ابی‌محمد، حسن بن علی بن محمد، ابن‌الرضا (علیه و علی آبائه السلام) بر شما تسلیت باد.

    ♨️در سال‌های اخیر تلاش‌های پراکنده‌ای برای بصری کردن وقایع تاریخی مقدس، با هدف ملموس ساختن موضوعات کهن برای نسل جوان و نوجوان رخ داده است. این تلاش‌ها که در شکل سنتی به ترسیم شمایل معصومان یا پرده‌نگاری‌های عاشورایی محدود می‌شد، با خلاقیت هنرمندان معاصر برای عبور از احتیاطات شرعی، به قله‌هایی همچون آثار حسن روح‌الامین ختم شده که کیفیت آثار، حس و حال اجرا و زاویه دید و روایت خاص او از وقایع، در این سال‌ها بسیار بازتاب یافته است.

    ⚠️مثل هر کار تازه‌ای، در کنار فرصت‌های این تصویرسازی‌ها، باید مراقب آسیب‌های احتمالی آن هم باشیم. مثلاً جانشین‌سازی یک تصور واحد از صحنه‌ای تاریخی به‌جای توسعه درک‌های متعدد از آن واقعه نزد مخاطبان با سطوح معرفتی مختلف؛ یا بسنده کردن به زاویه و عمق دید هنرمند در شناخت آن صحنه یا واقعه تاریخی. همچنین اگر در این میان خطایی هم در تصور یا تصویر هنرمند رخ بدهد، بعداً به سختی می‌توان آن را از ذهن مخاطب پاک کرد.

    🎨برای نمونه نگاهی به آخرین نقاشی دیجیتال 🖌️هنرمند وارسته و نازک‌خیال حسن روح‌الامین بیندازیم که به مناسبت هشتم ربیع‌الاول، صحنه‌ی نماز حضرت حجت ابن الحسن (عج) بر پیکر پدرشان امام حسن عسکری (ع) را در این روز ترسیم کرده است. طبق نقل تاریخی امام مهدی (عج) که در این هنگام کودکی پنج ساله بودند، عموی خود، جعفر بن علی (که بعدها به جعفر کذاب معروف شد) از اقامه نماز بر پیکر پدر کنار زدند و خود برای ایشان نماز اقامه کردند.

    🔍با دقت به این نقاشی نگاه کنید. جعفر بن علی در این نقاشی چند ساله به تصویر کشیده شده است؟
    ❓۵۰؟ ۶۰؟ ۷۰؟!
    💡این در حالی است که می‌دانیم امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۶۰ ق. در ۲۸ سالگی به شهادت رسیده‌اند و جعفر اختلاف سنی جدی با ایشان نداشته و به احتمال قریب به یقین کوچکتر از امام بوده است.

    🤔در اینجا یک بی‌دقتی کوچک هنرمند نقاش، تصور مخاطب را از واقعیت تاریخی دگرگون می‌کند و فهم او را در این نقطه متوقف نگه می‌دارد. اینکه جعفر کذاب یک جوان بیست و چند ساله‌ی خام خیال و در سودای غصب زعامت شیعیان باشد فرق دارد با آن‌که او را پیرمردی مسن بدانیم که بر سنت عربی به عزای برادر ایستاده و در ظاهر میراث‌دار او بوده است.

    🚦فرایند «تصویری شدن» تاریخ مقدس، اگر از اساس قابل تردید نباشد، این قدر هست که باید با الزامات معرفتی فراوانی همراه شود تا رهزن نباشد.

    وَ لِلّٰهِ الْحَمْد

  • ۷ مرداد ۰۰

    نامه اعتراضی جمعی از شترداران و بازرگانان بغداد به جناب موسی بن جعفر، بزرگ طایفه علویان

    ای پسر پیغمبر خدا؛
    در میان بزرگان شهر بعد از انتشار شایعاتی درباره فرموده‌ی شما به جناب «صفوان بن مهران» آشوب و تشویشی در گرفته است.
    چنین روایت کرده‌اند که حضرتتان از مراوده اقتصادی جناب صفوان با خلیفه بزرگ و کدخدای مشرق زمین، جناب هارون الرشید ناخرسندید.
    آیا بغیر این است که زنده نگه داشتن دین جد شما به آباد بودن مملکت اسلامی و پایداری مناسک و شعائر الهی میسر است؟
    آیا در این دوران طلایی حکومت بنی‌عباس که از چین و هند تا دروازه‌های بیزانس تحت سلطه‌ی خلافت اسلامی قرار دارد، حرکت یکتا امپراطور مقتدر مسلمانان به قصد انجام اعمال حج، چیزی بجز مجد و عظمت اسلام را نوید می‌دهد؟
    آیا به این فکر کرده‌اید که اگر عملی خداپسندانه مثل «کمک به یک مسلمان برای انجام حج» را تعبیر به «مشارکت در بقای ظالم» بفرمایید، آن وقت تکلیف این همه تاجر و بازرگان و کاسب خرده‌پا که هر روز امیدوار به مراوده تجاری با دستگاه ثروتمند و باشکوه خلافت هستند چه می‌شود؟ آیا شما جواب زن و بچه‌های مظلوم آن‌ها را می‌دهید اگر با امتناع از داد و ستد با دربار شب‌ها سر گرسنه بر بالین بگذارند؟
    شما که پسر پیغمبر و محترم در میان مردمان هستید آیا نترسیدید که اگر جناب صفوان، که از شترداران خوش‌نام و مشهور هستند، از همکاری با خلیفه امتناع کنند چه بر سرشان می‌آید؟
    از حضرتتان انتظار زمان‌شناسی بیشتری داشتیم تا در این ایام که سپاهیان اسلام در مرزهای روم با کفار در حال مبارزه هستند، چنین تزلزلی در پشت جبهه‌ها ایجاد نفرمایید.
    در هر صورت صنف شترداران و بازرگانان بغداد که جمع کثیری از مردم و کسبه محترم را نمایندگی می‌کند از عمل به این توصیه جنابعالی معذور است و امیدواریم که بدبینی به خلیفه بزرگ را کنار بگذارید و اتحاد مسلمانان را خدشه دار نفرمایید.

    والسلام
    مردادماه۱۴۰۰

    پ.ن:
    داستان مشهور «صفوان جمال»

  • ۱۱ فروردين ۰۰

    متأسفانه در جدل غیرخردمندانه و کاملاً سیاسی این روزها، وظیفه مستقیم دولت در آموزش رسانه‌ای و تربیت رسانه‌ای نادیده انگاشته می‌شود.
    هر چند که این نکته قابل تأیید است که آموزش رسانه‌ای و تربیت رسانه‌ای حتما باید هسته خانواده را هدف قرار بدهد؛ اما برای اعمال صحیح تربیت رسانه‌ای، خانواده به سه چیز نیاز دارد: آموزش، ابزار و پشتیبانی؛ که هر سه هم موکول به اراده‌ی جدی دولت است.

    دولت جمهوری اسلامی چه وظایفی در تربیت رسانه‌ای دارد؟

    الف) آموزش: شامل طیف گسترده‌ای از آموزش‌ها از سطح دانش تا بینش و گرایش و کنش
    ب) ابزار: مثل اینترنت سما، درگاه‌های ویژه کودک و نوجوان، سامانه‌های هدایت مصرف رسانه و ...
    ج) پشتیبانی: مقررات‌گذاری به نفع تربیت (مثل همان ماجرای اینترنت شبانه و ...)

    البته با فرض زندگی در دوران طاغوت،‌ و بدون محقق شدن هیچ یک از موارد سه گانه بالا، هرگز مسئولیت تربیت از گرده خانواده رفع نمی‌شود. فقط ما به ازای ناتوانی خانواده‌ها در تربیت فرزندان، بر شدت درجه آتش جهنم بر طاغوت و طاغوتیان افزوده خواهد شد!

  • ۲۸ مهر ۹۹

    از «مومو» خوشم آمد.
    حربه‌ی مفید و مؤثری برای ترساندن بچه‌ها و خانواده‌ها از واتساپ! مثل همان «لولو» که مادربزرگ‌ها ما را از آن می‌ترساندند که سراغ خوراکی‌های ته انباری نرویم!

    مقابله با آن هم ساده است. اگر خانواده‌ها آموزه‌های تربیتی را در سطح قصه شنگول و منگول در خانه پیاده کنند، «مومو» راه به جایی نمی‌برد:
    در را به روی غریبه باز نکنید؛
    شماره غریبه را مسدود کنید؛
    پیام غریبه را جواب ندهید.

    سخت است؟

x
x
دسته‌بندی نوشته‌ها

احساس می‌کنم که آرام آرام دارم به جمع آدم بزرگها وارد می‌شوم. روزی چهارپنج ساعت پرسه زدن در کارخانه‌ای به این بزرگی و سرو کار داشتن  با هزار جور پیچ و مهره و آچار و قطعات بیشمار اتومبیل آدم را از فکر کردن به هر چیز دیگری خسته می‌کند. باز خدا را شکر که این اینترنت نیمه شبی هست . وگرنه...

اما با اینحال وقت استراحت که می‌شود؛ با داود و آقا کاظم و اصغر آقا و سایر برو بچه‌های رول تست که کنار هم می‌نشینیم؛ احساس می‌کنم ته دلشان هنوز چیزی جریان دارد که ماشینی نیست. دستورالعمل ندارد. آمارگیری نمی‌شود. شیر که می‌آورند؛ وقتی روزنامه خواندن و جدول حل کردن را با خنده و شوخی برهم می‌زنند امید می‌بندم که حتما می‌توان ماشینی نشد. اسیر ابزار نبود. به زندگی فکر کرد. زندگی که ظاهرا چقدر از کار کارگران خط مونتاژ فاصله دارد...

کار که تمام می‌شود؛ بیرون در و نرسیده به سرویسها دستفروشان بساط پهن کرده‌اند این موقع شب و کاسبی می‌کنند. تماشای خرید و فروش طالبی و انگور و دمپایی و پیراهن و ... هنوز برایم لذتبخش است. هنوز می‌توانم به پولش فکر نکنم. مثل اینکه هنوز آدم بزرگ نشده‌ام. خدایا شکرت.

یاعلیش

  • ۸۲/۰۴/۲۶
  • حسین غفاری

تکنولوژی

مهرآب

گفتگوها (۸)

سلام آقای شب کار... خدا رو شکر ما خیلی با کلاس‌تر از این حرفهاییم و ساعات اداری کار می‌کنیم که البته اون هم به رشته‌هامون مربوطه... بگذریم.... می‌بینم که بالاخره قالب رو هم عوض کردی و به روز هم شدی... راستی زندگی ماشینی مگه چی داره که همه ازش بد می‌گن... مگه غیر از اینه که توی اون آدما خیلی منظم‌تر و بهتر می‌تونن زندگی کنن؟
سلام علیکم/قرص رفع خستگی:صلوات/
ما زنده از آنیم که آرام نگیریم/موجیم که اسودگی ما عدم ماست/التماس دعا
سلام.
سلام!
اولا:زنده ها بابت زندگیشون به مرده ها بدهکارند...پس باید بدهیشون رو اگه یکجا نمی تونن بدن خورد خورد بدن...البته من دارم درس پس میدم...دوم لوگو ی ... روی سر ما جا داره...اما بی شما از اینجا به بعدش دستم بی عصاست البته شان شما اجل عصاست...سوم طرح... را من پیگیری هام را کردم که قصه اش درازه...یه آقای لری هم گفته قاچاقی نرو کوفتت میشه...یه آقای متاهل خووش تیپ هم که به شما گیر داده بود زن بگیری گفته از اونجا که ولایت خانمش است راهی نداره از ولایت خودتان اقدام کنید...تازه یه آقائه که بی سیم دستش بود قرار بود زنگ بزنه که قربونش برم ...!؟ضمنا یه خانمه که من بهش می گک مامان گفته حالا بذار سال بعد برو....خلاصه از نظرات این همه خانم و آقا من نتیجه میگیرم که لیس للانسان الا ما سعی... و من سعی خودم را کردم و این تقصیر تعداد کثیری خانم و آقای دیگه است که پرونده ی مردم را جای پوست خربزه می دهند بعبعی بخوره و چهارم نشریه ...را باید عرض کنم آدم بی سواد حرف نمی زند من فعلا بی سوادم و دارم می رم اکابر...شما که سواد دارید فعلا حرف بزنید نوبت ما هم میشود
و چهارم بنده فعلا در دریای فتوشاپ و اینترنت غور می کنم و خیلی هم خوش می گذرد و پنجم ایکه من هم شبکار شده ام مدتی است و آخر هم اصلا خوشم نمی آید پسر عمه ی عزیزم را اینترنتی آن هم وبلا گی ملا قات کنم...اه اه....ماشینی ماشین زده ی ماشین ساز....
راستی تو کسی به اسم فردید و کسی به نام عبا معارف می شناسی....برام میل نزن...زنگ بزن
سلام / شهدا همه وهمه راه الهی رفتند و چه شو رانگیز است راقت باآنان .

بازهم سر بزنید خوشحال می شم
نون و القلم وما یسطرون...!
سر بزنید چون شهیدان راه حق سر افراز باشید

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی