آیا میتوان مراحلی را برای ارتقای گام به گام مهارت «انتخاب آگاهانه و
کاربری مسئولانه» کودکان و نوجوانان در مواجهه با دنیای رسانهها پیشنهاد
داد؟ آیا نظام تعلیم و تربیت میتواند دستورالعملی برای اطمینان از تحقق
مراتب تربیت رسانهای در دانشآموزان داشته باشد؟
به نظر میرسد پاسخ
سهل و ممتنع این سؤالات به نوعی در خود شعار تربیت رسانهای مستتر باشد.
انتخابگری، آگاهی، کاربری و مسئولیتپذیری همان چهار رکن اصلی این تعریف
است که اگر بتوان برای آن حد و حدودی تعیین کرد و شرایط و الزامات تحقق آن
را تبیین نمود، ایدهی «مسیر تربیت رسانهای» خودش را بهتر نشان خواهد داد.