ما برای رهایی از عادات و تعلقاتِ پوچِ رسانهای، به جرأت و جسارت فراوانی نیاز داریم.
خلاقترین انسانهای دوران ما آنهایی هستند که میتوانند حباب شیشهای هنجارهای عرفی -تحمیلی- گذران اوقات فراغت و تمتع از رسانه را بشکنند و حیاتی نو طرح بزنند.
اسم برنامه را هم با احترام به روح شادروان چارلی چاپلین گذاشته «عصر جدید» که همان اول تکلیفمان با آن روشن باشد: قرار است تلاش روزافزون بشر در عصر مدرن برای رسیدن به خوشبختی را ببینیم: humanity crusading in the pursuit of happiness . خیلی هم عالی و پرتقالی.
*
از آن جا که «اتحادیه کشوری دلقکها» یک بخش خصوصی است -و اقتصاد بازار بر آن حکمفرما است و بازار با کسی تعارف ندارد- اتفاقاً به نظرم در این مورد خاص همه روی صندلیهای خودشان نشستهاند. میدانیم که سامانههای اقتصادی برای تثبیت خودشان در نظام ایدئولوژیک هم «چهره» میخواهد، هم «متخصص» و هم «محلل» ...
*
و البته نواده بوسعید ابوالخیر در مقامات التوحید بعد از ذکر حکایتی دردآور* نوشته است:
«هرکه آن جا نشیند که خواهد و مرادش بود، چنانش کشند که نخواهد و مرادش نبود»
*
شیخ ما [ابوالسعید ابوالخیر] گفت که:
وقتی زنبوری به موری رسید. او را دید که دانهای گندم میبرد به خانه و آن دانه زیر و زبر میشد و آن مور با آن زیر و زبر میآمد و به جهد و حیلهی بسیار آن را میکشید و مردمان پای بر او مینهادند و او را خسته و افگار میکردند.
آن زنبور آن مور را گفت که این چه سختی و مشقت است که تو از برای دانهای بر خود نهادهای و از برای یک دانهی محقر چنین مذلت میکشی؟ بیا تا بینی که من چگونه آسان میخورم و از چندین نعمتهای با لذت بی این همه مشقت نصیب میگیرم و از آن چه نیکوتر و بهتر است و شایسته، به مراد خویش به کار میبرم.
پس مور را با خویشتن به دکان قصابی برد. جایی که گوشت نیکو و فربهتر بود بنشست و از جایی که نازکتر بود سیر بخورد و پاره ای فراهم آورد تا ببرد. قصاب فراز آمد و کاردی بر وی زد و آن زنبور را به دو نیمه کرد و بینداخت.
آن زنبور بر زمین افتاد و آن مور فراز آمد و پایش بگرفت و میکشید و میگفت: «هرکه آن جا نشیند که خواهد و مرادش بود، چنانش کشند که نخواهد و مرادش نبود»
#پویش_آرزوها
امیدوارم در راستای تحقق اصل ۳۰ قانون اساسی، پشتیبانی آموزشی و هدایت تحصیلی «همه» دانشآموزان در فضای مجازی «رایگان» باشد.
چهارسوق یازدهم در راه است.
اگر برای ۵ سال آینده نظام آموزشی ایران آرزوهایی دارید به #پویش_آرزوها بپیوندید: ChaharSoogh.ir
آرزوهای تکتک ما آینده را خواهند ساخت؛ انشاءالله.
ما برای رهایی از عادات و تعلقاتِ پوچِ رسانهای، به جرأت و جسارت فراوانی نیاز داریم.
خلاقترین انسانهای دوران ما آنهایی هستند که میتوانند حباب شیشهای هنجارهای عرفی -تحمیلی- گذران اوقات فراغت و تمتع از رسانه را بشکنند و حیاتی نو طرح بزنند.
به دعوت ادارهکل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان استان هرمزگان در کارگاه یک روزهی «صیانت از کودکان آنلاین» حاضر شدم.
در هوای بهاری دیماه بندرعباس در سه جلسهی آموزشی از صبح تا بعد از ظهر ابتدا به «زندگی ابری» کودکان و نوجوانان پرداختیم و سپس آداب مصرف رسانهها را در جمع مربیان خوب هرمزگانی مرور کردیم.
بعدازظهر هم یک جلسه در خدمت والدین گرامی اعضای کانون پرورش فکری بندرعباس بودم و با هم دربارهی «نظام جامع تربیت رسانهای» گفتگو کردیم.
خدا را شکر میکنم که توفیق آشنایی با برادران و خواهرانِ دلسوز برای کودکان و نوجوانان در جنوبیترین نقاط این سرزمین را نصیبم کرد.
+ گزارش این برنامه در پایگاه کانون (ظاهراً خبرنگار محترم خودش در این موضوع متخصص بوده. چون نیمی از مطالب ادعایی این خبر را من هرگز در عمرم نگفتهام!)