در شماره اول و دوم دوره سی و یک ماهنامه رشد معلم (مهر و آبان ۹۳) مقالاتی به قلم سرکار خانم کتایون رجبیراد منتشر شده بود۱ که پیش از هر چیز از دلمشغولیهای یک معلم علوم اجتماعی دبیرستان در مورد بچهها و حضورشان در رسانههای اجتماعی خبر میداد. معلمی که با دلسوزی به پاتوق مجازی دانشآموزانش وارد شده و از قابلیتهای رسانههای اجتماعی برای پیشبرد اهداف کلاس درسش بهره برده بود. مشت نمونهی خروار است. کم نیستند معلمان و مربیانی که در دههی گذشته بجای انکار ورود بچهها به فضای مجازی، با آنها همراهی کردهاند و تجربههای بسیاری از این حضور اندوختهاند.
من به خاطر میآورم که در دورهی دانشآموزی بهترین معلمانم آنهایی بودند که گاهی لباس و کفش ورزشی میپوشیدند و در زمین بازی، همپای ما میدویدند. صمیمیترین مربیان من آنهایی بودند که در سفر با ما همسفره میشدند و درکوه و دشت با ما میدویدند و دستمان را میگرفتند. چرا بچههای امروز باید از چنین معلمانی محروم باشند؟ چرا باید زمین جدید بازی آنها به رسمیت شناخته نشود؟
اما آیا ما با ظرافتهای بازی در این زمین جدید آشنا هستیم؟ آیا آسیبهای فعالیت در رسانههای اجتماعی را میشناسیم؟ آیا توصیههایی عمومی برای کاربری رسانههای اجتماعی وجود دارد؟ آیا میتوان دستورالعملی برای رفتار معلمان در رسانههای اجتماعی نوشت تا مسیر رشد نسل آینده در فضای مجازی را هموار کنند؟
در ادامه سعی میکنم مسیر پاسخ دادن به این پرسشها را کمی هموار کنم.
*
شاید پیش از هر دستورالعملی لازم است که باورهای خود را نسبت به کلیّت رسانهها تصحیح کنیم. مطالب زیادی در اینباره وجود دارد که برای نمونه میتوان به «هفت اصل سواد رسانهای»۲ یا «توصیههای هفتگانهی نیل پستمن» برای پرورش انسانی که اسیر ماشین نمیشود۳ اشاره کرد.
آنچه لازم میدانم به مطالب یاد شده اضافه کنم نقش رسانههای اجتماعی در کشاندن ما به سوی تمدن مادی غرب و غرق کردن ما در آن است. از آنجایی که تأثیرگذاری این رسانهها بر کاربران در سه سطح «بینش»، «گرایش» و «کنش» به اثبات رسیده، لازم است تا کاربران پیش از استغراق در آن، از گزارههای بنیادین تمدن غرب آگاهی کافی داشته باشند. هر چند که تفصیل این نکته در این مجال نمیگنجد؛ اما اشاره به گوشهای از این بحث بنیادین ضروری است.
در سطح «بینش» لازم است بدانیم که مبنای این تمدن بر کفر و الحاد نهاده شده و «انسان محوری» (اومانیسم) در برابر «خدامحوری» (تئوئیسم)، «طبیعتگرایی» (داروینیسم) در برابر «خلقتشناسی»، «تجربهگرایی» (امپیریسیزم) در برابر «الهیات»، «پوچ گرایی» (نیهیلیسم) در برابر «معادگرایی»، «بیقیدی» و «اباحهگرایی» (لیبرالیسم) در برابر «بندگی» و «حقطلبی» صفآرایی کرده است. طبیعتاً چینش ساختاری و محتوایی رسانههای اجتماعی که دستاورد تکنولوژیک چنین تمدنی است کاملاً مستعد القای پنهان و آشکار گزارههایی از این قبیل است.
در سطح «گرایش» تمام تلاش تمدن غرب معطوف به نشان دادن چهرهای زیبا و دلفریب از خود است. چهرهای بزک کرده که دل هر غریبهای را برباید و چنان شیفته خود سازد که مثلاً لغت غربی را بر زبان مادری خویش، لباس عریان و بدن نمای غربی را بر پوشش خود و اطوار غربی را بر سنت اسلامی ارجحیت دهد.
حاصلجمع دو مؤلفهی بالا در سطح «کنش» خودش را نشان میدهد که با نگاهی گذرا به جامعهی خودمان، در بروز و ظهور انواع ناهنجاریهای اجتماعی فرهنگی مذهبی در خیل شیفتگان و دلباختگان فرهنگ غرب هویدا است.
*
بچهها چه نیازی به «پاتوق» دارند؟
آنچنان که در «دانشنامه جهان اسلام» ذیل مدخل «توغ» آمده «پاتوق» (پاتُق / پاتوغ) در فارسی امروز به معنای قرارگاه و میعادگاه و محلی که کسی در اوقات معیّنی به آنجا می رود و معمولاً بخشی از وقت بیکاری خود را در آنجا می گذراند؛ و «پاتوقدار» کسی است که در پاتوق سِمت پیشوایی دارد.
همانطور که «مدرسه» فضایی امن برای اجتماعی شدن بچهها فراهم میآورد، با افزایش سن، افراد به فضاهایی نیاز دارند که به انتخاب خودشان و با همراهی دوستانشان در آن حضور یابند و رهاتر از چارچوبهای مدرسه و خانواده، به تمرین مقررات زندگی بزرگسالی بپردازند. پاتوقهایی مثل مساجد، هیئآت مذهبی، باشگاههای ورزشی، بوستانها، تفرجگاههای شهری، مهمانیهای دوستانه و ... همگی از مصادیق این فضاها هستند. اولیا و مربیان معمولاً میدانند که در مورد پاتوقها باید چه آموزشهایی به بچهها بدهند و چطور آنها را در انتخاب درست «پاتوق» و «همپاتوقی» راهنمایی کنند. در این زمینه کتابها و مقالات آموزشی فراوانی هم وجود دارد.
*
چرا «پاتوق سایبری»؟
اگر ما اصل «پاتوق» داشتن را برای یک نوجوان مشروع بدانیم و به او این حق را بدهیم که با توجه به سن و سلیقه و امکانات، از میان انواع گزینههای ممکن یکی را انتخاب کند، چرا «فضای سایبر»۴ نتواند یکی از پاتوقها باشد؟
«فضای سایبر» به مجموعهای از ارتباطات درونی انسانها از طریق رایانه یا سایر وسایل مخابراتی بدون در نظر گرفتن جغرافیای فیزیکی گفته میشود. با این تعریف «پاتوق سایبری» میعادگاه الکترونیکی عدهای از افراد است که بدون تحمیل محدودیتهای جغرافیایی میتوانند بخشی از وقت بیکاری خود را در آنجا بگذرانند.
در یک دههی گذشته تلاشهای پراکندهای برای شناسایی ابعاد تأثیرگذاری، قابلیتها، فرصتها و تهدیدهای فضای سایبر در موضوع تربیت انجام شدهاست. اما متأسفانه اکنون هیچ طرح نظاممندی برای راهنمایی بچهها در پاتوقهای سایبری وجود ندارد. به نظر من در گام اول لازم است تا همهی دلسوزان امر تربیت به سوالات پنجگانهی زیر بیندیشند و برای آنها پاسخی درخور بیابند. من برخی گزارههای ذهنی خودم را مبتنی بر پزوهشها و تجربیاتم ذیل هر پرسش آوردهام. شما هم بیندیشید.
*
سوال یک: آیا «لازم» است «پاتوق سایبری» داشته باشیم؟
- خیر. تا وقتی فلاسفه، آیندهپژوهان، مهندسین و غولهای تجاری صنعت سایبر تکلیف خود را با سمت و سو و حد و حصر پیشرفتهای سایبری روشن نکردهاند (که احتمالاً هرگز نمیکنند) نمیتوان تربیت انسان الهی را با خوشباوری یا مسامحه به این فضا گره زد. نباید برنامهی تربیتی ما به گونهای با اقتضائات این فضا عجین شود که تغییرات سریع و پیشبینیناپذیر آن، به ما فرصت تأمل و انتخاب حکیمانهی گامهای تربیتی را ندهد و خواه ناخواه به همان سمتی کشیده بشویم که توسعهی فناوریهای سایبری به آن سو میرود. (شد غلامی به جوی کآب آرد / آب جوی آمد و غلام ببرد...)
-
بله. اگر کمی ایدهآل اندیشی را متوقف کنیم و واقع نگر باشیم، میبینیم که چارهای نداریم جز این که فرزندان خویش را برای مواجهه با دنیای رسانهزدهی پیرامون آماده کنیم. چطور میتوان خارج از آب، شناگری را آموخت و چطور میتوان با اکتفای به نظر، از عمل دست شست؟
پس شاید اجتناب ناپذیر باشد که اولیا و مربیان در کنار تمام وظایف سنتی در جهان حقیقی، پاتوقشناسی و پاتوقداری در فضای مجازی را نیز بشناسند و –خوشبینانه- فرزندان را در انتخاب و استفاده از «پاتوق سایبری» راهنمایی کنند یا -بدبینانه- به دنبال بچهها بروند و سر از کار آنها در بیاورند.
هر دو پاسخ درست است. یعنی ما همچنان باید اصل تربیت را در فضای حقیقی دنبال کنیم و پاتوقهای واقعی را برای بچهها زنده نگهداریم. اما اگر میخواهیم به موازات فضای حقیقی «پاتوق سایبری» راه بیندازیم و دانشآموزانمان را به حضور در آن تشویق کنیم باید به این پرسشها پاسخ دقیق بدهیم:
- در یک «پاتوق سایبری» کدام یک از ابعاد وجودی انسان قابلیت حضور و تأثیرپذیری دارد؟ آیا میتوانیم تمام امر تربیت را در این ابعاد وجودی به «پاتوق سایبری» واگذار کنیم؟
- آیا حق داریم از همهی بچهها بخواهیم در این «پاتوق سایبری» حضور یابند؟ آیا در مورد پاتوقهای حقیقی نیز برخورد ما این چنین است؟ (یعنی همه موظفند در یک جلسه یا میهمانی یا ... شرکت کنند؟)
- چه طرح تربیتی جایگزینی برای بچههایی که به هر علتی (نگرش فلسفی، بیانگیزگی، فقر مادی، کماطلاعی، ...) امکان حضور در «پاتوق سایبری» ندارند در نظرگرفتهایم؟ (مثلاً نتایج یک نظرخواهی در «پاتوق سایبری» چطور قرار است به همهی بچههای یک گروه واقعی تعمیم پیدا کند؟ نظر اعضای فعال «پاتوق سایبری» چرا باید بر دانشآموزان توانمندی که در «پاتوق سایبری» فعال نیستند ترجیح داده شود؟)
- تخصیص زمان و توجه مربی به فعالان «پاتوق سایبری» در مقایسه با سایر دانش آموزان چه تناسبی با عدالت آموزشی دارد؟ برای جلوگیری از اتلاف حق متعلمان غایب در «پاتوق سایبری» چه برنامهای داریم؟
*
سوال دو: «پاتوق سایبری» ما در چهگونهای از «ساحتهای سایبری» بنا خواهد شد؟
خبرگان فضای مجازی انواع رسانههای اجتماعی موجود در این فضا را که امکان استفادهی -عموماً- رایگانشان برای همگان میسر است به چهار ساحت مختلف تقسیم میکنند:
۱- رسانههای اجتماعی انتشار محور:
مبتنی بر نیاز کاربران به انتشار محتوای پیوسته یا موضوعی ایجاد شدهاند. محتوای منتشر شده انواع گوناگون چندرسانهای را در بر میگیرد. هر چند که پایهی اصلی این گونه از رسانههای اجتماعی «متن» است.
نمونه شاخص: وبلاگها و ویکیها (دانشنامههای آزاد)
۲- رسانههای اجتماعی گفتگو محور:
مبتنی بر نیاز کاربر به گفتگو و تعامل رو در رو با دیگر کاربران طراحی میشوند. این گفتگو میتواند «یک به یک» و یا «یک به چند» باشد. همچنین محتوای گفتگو میتواند شامل متن، صوت، تصویر یا فیلم باشد.
نمونه شاخص: چت رومها (یاهو چت، جی تاک، ...)، تالارهای گفتگو، برنامکهای ارتباطی تلفنهای همراه (واتس آپ، وایبر، ویچت، تانگو، تلگرام، ...)
۳- رسانههای اجتماعی اشتراک محور:
مبتنی بر قابلیت به اشتراک گذاری انواع محتوای چندرسانهای در فضای مجازی ایجاد شدهاند و معمولاً با توجه به تفکیک قالبهای رسانهای در دسترس هستند. مثلاً شبکه به اشتراک گذاری عکس، فیلم یا صوت.
نمونه شاخص جهانی: سرویس اشتراک ویدیو یوتیوب، سرویس اشتراک عکس اینستاگرام
نمونه شاخص ایرانی: سرویس اشتراک ویدیو آپارات، سرویس اشتراک عکس لنزور
۴- رسانههای اجتماعی شبکه محور:
مبتنی بر نیاز کاربران به تشکیل گروهای ارتباطی مجازی (خانوادگی، دوستی، کاری، ...) ایجاد شده و معمولاً با عنوان «شبکههای اجتماعی» شناخته میشوند. «شبکههای اجتماعی» بر پایهی ارتباطات حقیقی و مجازی افراد شکل گرفته و در آنها همهچیز تحت تأثیر فرد و روابط فردی او میباشد.
نمونه شاخص جهانی: فیسبوک، گوگل پلاس
نمونه شاخص ایرانی: شبکه اجتماعی کلوب، فیسنما، تبیان، افسران
یک مربی اندیشمند حتماً قبل از ایجاد یا رسمیت بخشیدن به یک «پاتوق سایبری» باید ساحت مورد نیاز خود را شناسایی و بر پایهی آن اقدام به فعالیت کند. منطقی نیست که به صرف تمایل بچهها به استفاده از یک ساحت سایبری، نیاز واقعی آنها و یا قابلیتهای سایر ساحتها ندیده گرفته شود. از سوی دیگر انتخاب شتابزده و یا ورود حریصانه به این ساحتها میتواند مشکل ساز باشد:
- آیا لازم است بیش از یک ساحت برای ایجاد پاتوق سایبری انتخاب کرد؟ یعنی امکان دارد صرفاً با حضور در یک ساحت، نیاز ما و بچهها به پاتوق سایبری برطرف شود؟
- آیا ردهی سنی بچهها و موضوع «پاتوق سایبری» در انتخاب ساحت آن بیتأثیر است؟
- آیا انتخاب بیش از یک ساحت برای ایجاد پاتوق سایبری فرصت است یا تهدید؟ یعنی درگیر شدن همزمان بچهها در چند ساحت، عمق پاتوق را بیشتر میکند یا سطح آن را یا هیچکدام؟!
- بر فرض وجود فوایدی در بکارگیری همزمان چند ساحت، اثرات جانبی حضور در چند ساحت سایبری چیست؟ آیا اتلاف زمان، کاهش تمرکز و افزونگی اطلاعات، موجب خستگی و انفعال مخاطب در مقابل پیام نمیشود؟
*
سوال سه: از کدام ابزارهای خدماتی (شرکتهای خدماتی) برای ایجاد «پاتوق سایبری» استفاده کنیم؟
بعد از انتخاب یکی از ساحتهای چهارگانه رسانههای اجتماعی برای حضور و فعالیت تربیتی، نوبت به ایجاد «پاتوق سایبری» در یکی از فضاهای موجود در آن ساحت میرسد. در جهان ارتباطات و اطلاعات، شرکتهای بزرگ غربی عمدهترین خدماتدهندگان عمومی در زمینه رسانههای اجتماعی هستند. نامهایی مثل گوگل، فیسبوک، ویکیپدیا، توییتر، وردپرس در کنار تازه واردانی همچون وایبر، واتس آپ، ویچت و ... در نگاه اول مورد توجه قرار میگیرند. اما معمولاً شناخت درستی از مزایا و معایب این ابزارها و رقبای ایرانیشان وجود ندارد. در این مرحله نیز «حرکت با جریان مدپسند بازار»، «استقبال کورکورانه از برندهای مشهور جهانی»، «بیتوجهی به واقعیتهای فنی دنیای سایبر» و «هیجان نوجویی و نوخواهی» میتواند زمینههای انحراف از اهداف اصلی امر تربیت را ایجاد کند:
- آیا مشهورترین و فراگیرترین ابزارها (برندها) برای استفادهی ما مناسبترینند؟ آیا با اطلاع از تاریخچه رشد و محبوبیت و یا پیشبینی آیندهی تحولات یک ابزار رسانهای به سراغ آن میرویم؟ پایداری خدمات و اطمینان از حفظ سرمایههای سایبری ما توسط یک شرکت، چقدر در انتخاب آن مؤثر است؟
- آیا رایگان بودن یا هزینه بر بودن استفاده از خدمات یک شرکت میتواند ملاک خوبی برای انتخاب باشد؟ آیا هزینه کردن برای راه اندازی «پاتوق سایبری» نشاندهندهی اهمیت و پرستیژ کار است؟ استفاده از خدماتدهندگان رایگان و مجهول الهویه رسانههای اجتماعی نشانهی زرنگی و کاردانی است؟
- آیا همواره خدمات دهندگان غربی بهتر از نمونههای مشابه ایرانی هستند؟ آیا هیچ شبکهی اجتماعی، شبکه خدمات وبلاگنویسی، ابزارهای گفتگو یا سرویسهای اشتراک محتوای چندرسانهای ایرانی وجود ندارد که بتواند نیازهای «پاتوق سایبری» ما را برطرف کند؟
- آیا فقط در صورت برتری همه جانبهی یک ابزار ایرانی بر ابزار غربی باید به سراغ آن برویم؟ آیا واقعاً ترجیح دادن ابزارهای غربی بر نمونههای ایرانی هیچ هزینهی آشکار یا پنهانی بر اقتصاد کشور تحمیل نمیکند؟ چطور میتوانیم از کار و سرمایه ایرانی در فضای مجازی حمایت کنیم؟
- محافظت از اطلاعات و حریم خصوصی «پاتوق سایبری» ما چگونه انجام میشود؟ طبق کدام قرارداد و تعهدنامه معتبر و دارای ارزش در محاکم قانونی، اطلاعات شخصی، محتوای گفتگوها، تصاویر و... «پاتوق سایبری» ما محفوظ میماند و در اختیار دیگران قرار نمیگیرد؟
- آیا اطلاع از مشخصات فردی، گروههای دوستی، سطح دانش، علایق و سلایق، عمق بینش و نوع نگرش دانشآموزان ما میتواند مورد سوءاستفادهی بیگانگان قرار بگیرد؟ آیا برای شناسایی، برنامهریزی، هدایت، جذب و یا حذف نخبگان یک جامعه به اطلاعات بیشتری نیاز است؟
- آیا ترجیح دادن منفعت شخصی بر منفعت جمعی در انتخاب رسانههای اجتماعی درست است؟ آیا یک مربی میتواند اطلاعات شخصی خود و دانشآموزانش را -بدون توجه به عواقب درازمدت آن- در اختیار یک شرکت بیگانه بگذارد و منافع بلندمدت ملی را در این زمینه نادیده بگیرد؟
- نفع اصلی شرکتهای بزرگ در ارایه خدمات رایگان رسانهای به کشورهایی که هیچ دفتر یا نماینده رسمی در آن ندارند چیست؟ این شرکتها چگونه میتوانند با جذب تبلیغات و آگهی، هزینههای خدمات رایگانی که به ما میدهند را جبران کنند؟ کدام تبلیغات؟ مگر در اکثر رسانههای اجتماعی تبلیغات وجود دارد؟
- آیا عادیسازی، ترویج و توجیه کردن استفاده از راههای غیرقانونی عبور از فیلترینگ برای دسترسی به رسانههای اجتماعی که طبق مقررات کشور دسترسی به آنها مجاز نیست، یک فعالیت تربیتی و پسندیده است؟ اثرات مخرب جانبی عبور از فیلترینگ برای بچهها بیشتر است یا نفع تربیتی ایجاد «پاتوق سایبری» در یک محیط غیرقانونی؟
- آیا شرکتهای غربی ارایه دهنده خدمات رسانههای اجتماعی به یک اندازه غیرقابل اعتماد هستند؟ ملاکهای اصلی اعتماد به این شرکتها چیست؟ آیا میتوان از بین بدها، «بدترین» را انتخاب نکرد؟
- آیا هرگز به انتخاب نرمافزارهای «متن باز» رسانههای اجتماعی به عنوان یک جایگزین ایمن و خصوصی بجای رسانههای اجتماعی بزرگ فکر کردهایم؟
*
سوال چهار: چه قوانین اجرایی برای حضور در «پاتوق سایبری» بگذاریم؟
وقتی یک مربی با توجه به نیاز دانشآموزانش و با اطلاع کامل از ویژگیهای انواع رسانههای اجتماعی دست به انتخاب زد و «پاتوق سایبری» ایجاد کرد، میبایست به طور شفاف و دقیق قوانینی را برای حضور در این مکان ملاقات مجازی تدوین کند. این قوانین باید با تعریف «پاتوق سایبری» و هدف و حیطه فعالیت آن شروع شود و در ادامه مواردی از این قبیل را شامل شود:
- ملاکهای عضویت و حضور افراد در «پاتوق سایبری» (فقط بچههای یک کلاس، یک پایه، یک مدرسه یا ...)
- تعیین رتبه و نوع دسترسی افراد به «پاتوق سایبری» (نویسنده، ناظر، مدیر، ...)
- ساعتهای مجاز برای حضور در «پاتوق سایبری» (روز، شب، تعطیل، غیرتعطیل،...)
- حداقل و حداکثر میزان حضور در «پاتوق سایبری» (چند دقیقه یا ساعت در روز یا هفته)
- حداقل و حداکثر میزان مشارکت در محتوای «پاتوق سایبری» (چند مطلب یا نظر یا مشارکت در بحث به ازای هر نفر یا در هر روز یا ...)
همچنین مربی لازم است راهنمای مختصری دربارهی نحوهی عضویت و فعالیت در «پاتوق سایبری» بنویسد و علاوه در فضای مجازی، نسخهای از آن را در فضای حقیقی به دانشآموزان ارایه کند. بسیار ضروری است که همگان بدانند این «پاتوق سایبری» در فضای حقیقی رسمیت دارد و شناخته شده است. هر چند ممکن است همگان به آن دسترسی نداشته باشند. رعایت این نکته علاوه بر گسترش عدالت آموزشی، به آموزش سواد رسانهای در مدرسه نیز منجر خواهد شد.۵
به این پرسشها نیز بیندیشیم:
- آیا علاوه بر مربی و مربیان، حضور برخی از والدین در «پاتوق سایبری» مطلوب است؟
- حضور افراد غریبه (خارج از محیط تعلیم و تربیت) مثل اقوام و دوستان دانشآموزان و مربیان در «پاتوق سایبری» که با اهداف تربیتی تشکیل شده چه مزایا و معایبی دارد؟
- آیا مانند فضای حقیقی و کلاسهای درس باید برای «پاتوق سایبری» شرط سنی گذاشت؟ حضور ناهمسالان در یک «پاتوق سایبری» تربیتی چه مزایا و معایبی دارد؟
- آیا واقعاً میتوان برای تعامل سازندهی اولیا و مربیان «پاتوق سایبری» بدون حضور بچهها تشکیل داد؟
*
سوال پنج: محتوای «پاتوق سایبری» را چگونه پایش و پالایش کنیم؟
طبیعی است که معلمی میتواند به پاتوقداری سایبری بپردازد که از نظر «سواد رسانهای» و «مهارتهای فنی» لااقل اندکی از دانشآموزانش پیش باشد. هر چند که بسیاری از امور فنی «پاتوق سایبری» را میتوان به خود دانشآموزان سپرد، اما مربی هوشمند هرگز نظارت بر محتوای «پاتوق سایبری» را رها نمیکند.
شاید خوب باشد که در کنار قوانین و مقررات اجرایی «پاتوق سایبری» مربی با کمک بچهها اقدام به نوشتن یک مرامنامهی خودمانی کند. متنی ساده و صمیمی که خط و مرزهای محتوایی «پاتوق سایبری» را توضیح بدهد و تلویحاً ساز و کاری برای پایش و پالایش محتوا توسط خود اعضا مطرح کند.
هیچ مربی و معلمی نباید به راحتی تن به حضور در «پاتوق سایبری» بدهد که امکان پایش و پالایش محتوای آن برای او وجود ندارد. خطای بزرگ مربیان تازهکار در فضای مجازی، رسمیت دادن به پاتوقهای ناسالم بچهها با هدف ظاهری اصلاح و ارشاد آنهاست. هیچ درخت کجی را از شاخهاش راست نمیکنند. باید به ریشهها توجه کرد و مراحل ایجاد «پاتوق سایبری» را به ترتیب پیمود.
*
در پایان امیدوارم همهی معلمان و مربیان ما با فراگیری سواد رسانهای، ضمن بهرهبرداری از فرصتهای موجود در عرصهی رسانههای اجتماعی، الگو و راهنمای خوبی برای نسل آینده در فضای سایبر باشند. ان شاء الله.
والسلام
۱۸ آبان ۹۳
::: گزارههای پیوست :::
۱-
شکلکها احساسم را نشان میدهند (تو خودت اوستای این شبکهها هستی)، کتایون رجبیراد، رشد معلم، مهر ۹۳، ص۳۹ تا ص۴۱
*لینک دریافت مقاله*
جامعهی درگوشی (تأملاتی در آموزش جامعهشناسی در مدرسه)، کتایون رجبیراد، رشد معلم، آبان۹۳، ص ۳۸ و ۳۹
*لینک دریافت مقاله*
۲-
اصول سواد رسانهای
سواد رسانهای بر پایه اصولی استوار است که این اصول مورد التفات راهبردسازان و سیاستگذاران هر کشوری قرار میگیرد. برخی از مهمترین این اصول عبارتند از:
۱) رسانهها ساختگی و سازهای هستند؛ رسانهها دنیایی را به نمایش میگذارند که اگرچه حقیقی به نظر میرسد، اما از یک نگاه گزینششده که معمولاً مابإزای خارجی ندارد، آنرا در معرض دید قرار میدهند؛ از اینرو مرز میان واقعیت و مجاز در نمایش رسانهای دشوار است.
۲) رسانهها واقعیت را بازسازی میکنند؛ میان شیوه ارائه وقایع عالم بوسیله رسانهها و شیوه درک این عالم از سوی مصرفکنندگان رسانه، یک رابطه قطعی و معناداری وجود دارد. مثلاً در آمریکا میزان جنایت در تلویزیون چندین برابر دنیای واقعی است و مصرفکنندگان آمریکایی دنیای خود را به اندازه دنیای ساخته رسانهها خشن و آکنده از تهدید میپندارند. این امر؛ یعنی واسطهشدن رسانهها برای درک واقعیت، همان چیزی است که "بودیار" معتقد است جامعه از رهگذر آن به مرحلۀ نمادین و وانمودگی میرسد و بر آن یک نظم نوین رسانهای که ساخته و پرداخته نمودهای رسانهای است، حاکم میشود.
۳) مخاطبان مفهوم مورد نظر خود را از رسانهها میگیرند؛ مخاطب انتخابی را که از میان رسانهها و پیامهای مختلف به عمل میآورد، براساس انگیزه انجام میدهد و محتوا و پیامهای رسانهای را از طریق یک شبکه پیچیده متشکل از ماهیت و نیازهای خودش، پالایش میکند. در واقع مطابق فاکتورهای فردی با رسانه تعامل دارد و دریافتکننده منفعل پیامهای رسانهای نیست.
۴) محصولات رسانهای اهداف تجاری دارند؛ هر نوع درک واقعی از محتوای رسانهها را نمیتوان از زمینه اقتصادی و ضرورتهای مالی محرک صنعت رسانهها جدا دانست.
۵) رسانهها دربردارنده پیامهای ایدئولوژیکی و ارزشی هستند؛ پیامهای رسانهای تا اندازه زیادی تبلیغاتی بوده و ارزشها و باورهای اساسی معینی را بصورت مداوم، ساخته و یا منتقل میکنند. روند کلی رسانهها، تصریحاً یا تلویحاً پیامهای ایدئولوژیکی؛ مثل روح مصرفگرایی، نقش زنان و وطنپرستی بی چون و چرا را منتقل میکند.
۶) رسانهها بار سیاسی و اجتماعی دارند؛ رسانهها بر مسائل سیاسی و تغییرات اجتماعی تأثیر زیادی دارند و در پس نقاب آزادیگرایی، منافع سیاسی اجتماعی دولتهای صاحب سلطه را تأمین مینمایند.
۷) هر رسانه شکل زیباشناختی خاصی دارد؛ اصل سواد رسانهای ما را قادر به درک ویژگیها و مشخصات منحصر به فرد هر رسانه میکند. به این ترتیب میتوانیم نحوه ارتباط شکل و محتوا را جستجو و درک کرده و علاوهبر درک مفهومی پیام رسانه، نحوۀ گفتن و بیان رسانه را نیز دریابیم
کانسیداین، دیوید؛ درآمدی بر سواد رسانهای، ناصر بلیغ، تهران، اداره کل تحقیق و توسعه صدا، ۱۳۷۹، ص۱۰ تا ۱۳
۳-
هفت نکتهای که برای پرورش انسانِ جهش یافته، مورد نظر پستمن است. انسانی که اسیرِ ماشین نمیشود.
۱- هر فرهنگی برای هر تکنیکی بهایی میپردازد.
۲- فواید و زیانهای یک تکنولوژی یا یک پدیدهی صنعتی یکسان نیستند و در جامعه نیز یکسان تقسیم نمیشوند.
۳- هر پدیدهی صنعتی، جهانبینی خاص خود را داراست.
۴- پدیدههای صنعتی با یکدیگر بر سرِ تثبیت حاکمیتِ خود در رقابت هستند.
۵- وقتی یک پدیدهی صنعتی وارد جامعهای میشود، خود را در کنار سایر عناصر آن جامعه قرار نمیدهد؛ بلکه مجموعهی عناصر را از درون تغییر میدهد.
۶- تمایل ذاتی هر تکنولوژی آن است که حالت و خصلت اساطیری و خداگونگی بیابد و جزئی جدا ناشدنی از اجزای طبیعی عالم قلمداد گردد.
۷- آگاهی و وقوف بر تفاوت بین تکنولوژی و رسانه های ارتباط جمعی ما را یاری میرساند تا بر محتوا و پیامهای رسانهها کنترل داشته و کاملاً تحولات اجتماعی ناشی از آن ها را در اختیار و حوزهی ارادی خود نگهداریم.
طباطبایی، سیدصادق؛ طلوع ماهواره و افول فرهنگ، تهران، ۱۳۸۴، نشر اطلاعات، ص ۱۳۶ تا ۱۴۶
۴-
فضای سایبر چیست؟ ، هلن صدیق بنای، همشهری آنلاین، 28 شهریور 1385، کد مطلب: 4411
مرکز مطالعات و تحقیقات رسانهای روزنامه همشهری
۵-
همکار نجیب و برادر دلسوزم، محمدامین احمدزاده، در جایگاه معلم راهنما و مشاور دانشآموزان تجربهی راهاندازی و ادارهی موفق چند پاتوق سایبری را دارد و برای این پاتوقها قوانینی تدوین کرده است. با اجازه و محبت او -و با اندکی دخل و تصرف- اساسنامه فعالیت پاتوق سایبری او را به عنوان نمونهای پیشرو منتشر میکنم:
باسمه تعالی
قوانین شبکه اجتماعی کلاس الف
فقط بچههای کلاس الف وارد بشوند لطفاً
بچه ها! اگر فکر میکنید به قوانین شبکه پایبند نیستید، عضو نشوید! این شبکه فقط یک بهانه برای دور هم بودن است! لطفاً کاری نکنید که باعث پیش آمدن مشکل بشود.
تمامی اعضای کلاس الف -اعم از حقیقی و حقوقی یعنی دانش آموز و معلم و ...- موظف به رعایت شرایط و قوانین درج شده در این صفحه میباشند.
شعار ما این است: «ما جهت بومی ساختن شبکه اجتماعی دست به دست هم داده ایم تا یک محصول فرهنگی مناسب را به جامعه عرضه کنیم.»
قوانین محتوایی:
- هرگونه توهین به هرشخص حقیقی و حقوقی، مرده و زنده ممنوع می باشد.
- تندروی در مباحث سیاسی اکیدا ممنوع می باشد.
- منتسب کردن هرگونه حرف، حدیث، شنیده و ... به افراد حقیقی و حقوقی بدون سند قابل قبول، ممنوع می باشد.
- گذاشتن لینک سایت هایی که مغایر با هنجارهای جمهوری اسلامی می باشند، ممنوع می باشد .
- طبق قوانین جمهوری اسلامی ایران، تمسخر تمام قومیت ها ممنوع می باشد.
قوانین اجرایی:
- نام شما در سایت باید اسم و فامیل شما باشد و شما باید دارای هویتی شناخته شده باشید. توجه کنید که استفاده از نام مستعار درکنار اطلاعات مذکور مجاز می باشد.
- آواتارهایی که شما انتخاب می کنید نشان دهنده شخصیت شماست و نباید شامل شخصیتهای حقوقی (مانند رهبری، رئیس جمهور و . . .) باشد؛ البته استفاده از آواتارهای ورزشی مجاز است.
- جهت ایجاد گروه یا اتاق گفت گوی جدید در شبکه اجتماعی، می توانید تقاضای خود را از طریق فرم تماس برای شورای شبکه اجتماعی کلاس الف ارسال نمایید.
- گروه هایی که بیش از سه هفته فعالیت نداشته باشند، پس از تذکر به مدیریت گروه حذف می شود.
- نظرسنجی هایی که ایجاد می شود باید دارای تاریخ اتمام باشد که توسط مدیریت همان گروه اعلام می شود. مثلاً در عنوان نظرسنجی بعد از طرح سوال داخل پرانتز می نویسد (به مدت یک هفته). بعد از گذشتن از زمان نظرسنجی، آن نظرسنجی توسط مدیریت خود گروه حذف و یا غیر فعال می شود.
- لطفا هرگونه پیشنهاد، انتقاد و . . . را در رابطه با شبکه اجتماعی از طریق فرم تماس، با ما درمیان بگذارید.
آیین نامه انضباطی:
- در صورت رعایت نشدن هرکدام از قوانین توسط هر فرد با توجه به شرایط لحظه، سه مرتبه تذکر دریافت می کند و در صورت تکرار + (تاییدیه معلم راهنما و شورا) یک هفته اکانتش بلاک می شود و پس از آن کاربر خاطی باید با معلم راهنما صحبت کند و در صورت رضایت معلم راهنما به سایت بر میگردد و در صورت تکرار مجدد، یک ماه از بودن در سایت محروم می شود و در صورت تکرار و قانون شکنی حذف اکانت می شود .
- شورای شبکه اجتماعی کلاس الف حق اضافه، حذف و یا اصلاح هر یک از موارد این مقررات را در هر زمان و بدون اعلام قبلی برای خود محفوظ می دارد اما خود را موظف می داند تا تغییرات قوانین را به اطلاع کلاس الف برساند.
- رعایت قوانین مطابق آخرین تغییرات الزامیست.
- اگر کسی پیشنهادی برای قوانین دارد به صورت پیام خصوصی به یکی از اعضای شورای شبکه اجتماعی اعلام کند.
توجه:
این مقالهی مفصل را به امر استاد محمدرضا حشمتی، سردبیر محترم ماهنامه رشد معلم، نگاشتم و پیش از انتشار در این مجله با اجازه از محضرشان در این صفحه منتشر کردهام.
این مقاله با اندکی تلخیص و ویرایش با عنوان «پاتوق مجازی» در شماره اردیبهشت ۹۴ رشد معلم منتشر شد.