کتاب ارزشمند «میزان الحکمه» اثر جاودانه ی دانشمند برجسته ی دوران «آیت الله محمد محمدی ری شهری» است که از زمان مدرسه با آن آشنا بودم و همواره مرجعی مطمئن و منظم برای دستیابی موضوعی به احادیث اهل بیت علیهم السلام بوده است.
آن چه در ادامه می آید گلچینی از فصل «بلاء» در جلد دوم این کتاب است که با ترجمه ای تحت اللفظی گردآورده ام.
انگیزه ی من از ارائه ی این مجموعه، یادآوری جایگاه آزمایش و امتحانات الهی در زندگی روزمره ی مان است. تلنگری باشد برای خودم و دوستان خوبم.
1.
ما کان الله لیذر المومنین علی ما أنتم علیه حتی یمیز الخبیث من الطیب
خدا بر آن نیست که شما مؤمنان را بدین حال که اکنون دارید رها کند (بلکه مى آزماید) تا ناپاک را از پاک جدا سازد.
لتبلبلن بلبله ، ولتغربلن غربله ،حتی یعود أسفلکم أعلاکم ، وأعلاکم أسفلکم ،ولیسبقن سباقون کانوا قصروا ، ولیقصرن سباقون کانوا سبقوا
همانا شما درهم آمیخته و غربال خواهید شد تا آن که پایین است به رو آید و آن که بالاست به زیر رود و آنان که واپس مانده اند پیش برانند و آنان که پیش افتاده اند واپس مانند.
لا تفرح بالغناء والرخاء ، ولا تغتم بالفقر والبلاء ، فإن الذهب یجرب بالنار ، والمومن یجرب بالبلاء
به ثروت و رفاه دل شاد مکن و از تهیدستى و گرفتارى اندوه به دل راه مده، زیرا طلا با آتش گداخته و ناب مى شود و مؤمن با بلا و گرفتارى.
إذا رأیت ربک یوالی علیک البلاءفاشکره ، إذا رأیت ربک یتابع علیک النعم فاحذره
هرگاه دیدى پروردگارت بلا از پى بلا بر تو نازل مى کند سپاسگزار او باش و آن گاه که نعمت های پروردگارت پیاپى به تو مى رسد از آن بر حذر باش.
أولا یرون أنهم یفتنون فی کل عام مرة أو مرتین ثم لا یتوبون ولا هم یذکرون
آیا نمى بینند که در هر سال یک یا دو بار آزمایش مى شوند؟ ولى نه توبه مى کنند و نه پند مى گیرند
ما من مومن إلا وهو یذکر فی کل أربعین یوما ببلاء ، إما فی ماله أو فی ولده أو فی نفسه فیوجر علیه ، أو هم لا یدری من أین هو؟
مؤمن چهل شب را سپرى نمى کند جز آن که پیشامدى برایش شود که غمگینش سازد تا بدان وسیله متنبه گردد.
إذا أراد الله عزوجل بعبد خیرا فأذنب ذنبا تبعه بنقمة ویذکره الاستغفار ، وإذا أراد الله عزوجل بعبد شرا فأذنب ذنبا تبعه بنعمة لینسیه الاستغفار ویتمادی به ، وهو قول الله عزوجل : «سنستدرجهم من حیث لا یعلمون» بالنعم عند المعاصی
هرگاه خداوند خیر بنده اى را بخواهد و او گناهى ورزد، در پى آن گناه به مصیبتى گرفتارش سازد تا او را به یاد استغفار اندازد.
و هرگاه خداوند شر و بدى بنده اى را خواهد و او گناهى ورزد، در پى آن بدو نعمتى بخشد تا آمرزش خواهى را از یادش ببرد و آن گناه را ادامه دهد. و این فرموده ی خداى عزوجل است که: «از راهى که خود نمى دانند بتدریج آنان را فرو مى گیریم» یعنى به وسیله دادن نعمت در هنگامى که گناه مى ورزند.
مثل المومن مثل کفتی المیزان ، کلما زید فی إیمانه زید فی بلائه ،لیلقی الله عزوجل ولا خطیئة له
مؤمن به دو کفه ترازو مى ماند که هر چه بر ایمان او افزوده شود بلایش فزونى مى گیرد تا با دامنى پاک از گناه خداى عزوجل را دیدار کند.
ما ابالی أصبحت فقیرا أومریضا أو غنیا ، لان الله یقول : لا أفعل بالمومن إلاما هو خیر له
مرا چه باک که فقیر باشم یا بیمار و یا ثروتمند, زیرا خداى تعالى مى فرماید: من با مؤمن کارى نمى کنم جز این که آن کار برایش بهتر و سودمندتر است.
إن الله أخذ میثاق المومن علی بلایا أربع: أشدها علیه مومن یقول بقوله یحسده ،أو منافق یقفو أثره ، أو شیطان یغویه ، أو کافر یری جهاده ، فما بقاء المومن بعد هذا؟!
خداوند از مؤمن بر چهار بلا پیمان گرفته است : سخت ترین آنها برایش مؤمنى است کـه هم عقیده او باشد و با این حال بر وى حسادت ورزد، یا منافقى که رد پاى او را دنبال کند، یا شیاطنى که درصدد گمراه کردنش باشند، یا کافرى که جهاد کردن با وى را بر خود لازم بداند (زیرا در این صورت آن کافر به هرطریقى سعى مى کند به او آسیب برساند) با این همه آیا مؤمنى باقى مى ماند؟!
عند تناهی البلاء یکون الفرج
با لبریز شدن بلا گشایش حاصل مى شود.
قل عند کل شدة لا حول ولا قوة إلا بالله العلی العظیم تکفها
در هنگام هر سختى و مشکلى بگو: «نیرو و قدرتى جز با خداى والا و بزرگ نیست» آن سختى ازمیان مى رود.
إذا رأیت الرجل قدابتلی وأنعم الله علیک فقل : اللهم إنی لا أسخر ولا أفخر ولکن أحمدک علی عظیم نعمائک علی
هرگاه دیدى مردى به بلایى دچار است و خداوند به تو نعمت ارزانى داشته بگو: خدایا! مسخره نمى کنم و به خود نمى بالم اما تو را به سبب نعمتهاى بزرگى که بمن داده اى سپاس مى گویم .
من کنت سببا له فی بلائه وجب علیک التلطف فی علاج دائه
اگر کسى به سبب تو گرفتار درد و بلایى شده باشد باید براى درمان درد او دلسوزى کنى.
mizanolhekmah.jpg