در مصاحبه کوتاهی با «خبرگزاری دانشجو» به تعریف تربیت رسانهای و دلایل ناکامی آموزش و پرورش در جاریسازی سواد رسانهای پرداختم. این مصاحبه در قالب گزارشی مفصل در ترکیب با سخنان استادان گرامی دکتر سعید مدرسی و حسین حقپناه با عنوان «تفکر و سواد رسانهای دانش آموزان در دالان عصر پیش از تلگرام» منتشر شده است.
بخشی از این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
سواد یا تربیت؟
«سواد رسانهای» و «تربیت رسانهای» دو مفهوم با ظاهر مشابه هستند که مقصود و مرادشان با هم متفاوت است. «سواد اطلاعاتی و رسانهای» یک سرفصل علمی شناخته شده در دنیا است که تعاریف پشتیبان دانشگاهی برای آن وجود دارد؛ اما، تربیت رسانهای یک مبحث مشخص دانشگاهی نیست. یک واژه آکادمیک نیست. لذا آموزش و پرورش باید خودش «تربیت رسانهای» را تعریف کند و شایستگی های مطلوب تربیت یافته رسانه ای را مشخص کند.
تربیت رسانهای در سند تحول بنیادین
در سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، شایستگیهای متربی در شش ساحت: تربیت دینی و اخلاقی؛ تربیت سیاسی و اجتماعی؛ تربیت زیستی و بدنی؛ تربیت هنری و زیبا شناختی؛ تربیت اقتصادی و حرفه ای؛ تربیت علمی و فناوری تعریف می شود. نگاه سند تحول به رسانه یک نگاه ابزاری است؛ یعنی رسانه می تواند در هر یک از این شش ساحت دخالت داشته باشد یا نداشته باشد. در شایستگی های دانشآموختگان نظام تعلیم و تربیت ایران، «رسانه» به عنوان یک عامل مستقل در نظر گرفته نشده است تا برای آن برنامه ریزی های تربیتی صورت بگیرد. هرچند سند تحول به رسانه و نقش آن در آموزش (رسانههای آموزشی، فناوری آموزشی) توجه دارد؛ اما رسانه را به عنوان جزئی از ابعاد انسان در نظر نمیگیرد.
به نظر میرسد انسان در دنیایی زندگی میکند که دو بخش ملموس و ناملموس دارد که بخش ناملموس، همان فضای مجازی و شبکههای رسانهای است. به نظر من، تربیت رسانه ای یعنی در این شش ساحت تربیتی که در سند تحول ذکر شده است، بُعد رسانه مطرح شود.گویی تربیت رسانهای شش ساحت دارد. پس اقدامات تربیتی باید به گونهای باشد که مثلاً در بعد اقتصادی متربی بتواند هم در جهان ملموس و هم در جهان ناملموس، زندگی اقتصادی سالمی داشته باشد. در ساحت اجتماعی یعنی اینکه نوجوان بتواند در ارتباطات عاطفی و دوستیابی در فضای مجازی، زیست سالمی مشابه فضای غیرمجازی داشته باشد. تربیت رسانه ای در ساحت زیستی و بدنی یعنی انسان طوری از رسانه استفاده کند که به جسمش آسیب نزند. تربیت رسانهای درساحت علمی و فناوری یعنی از رسانه چگونه استفاده کند تا دانش و مهارتهای خود را توسعه دهد. تربیت رسانهای در ساحت اقتصادی وحرفهای یعنی متربی بتواند در فضای رسانه کسب درآمد و خرید و فروش کند.
رسانه ابزار نیست، محیطی برای زندگی ماست. اگر قرار است هر شش ساحت تربیتی در زندگی طبیعی و مادی ما رشد کند، باید در زندگی رسانهای هم رشد کند. از آموزش و پرورش باید این گونه مطالبه شود که چرا برای این شش ساحت تربیتی، ابعاد رسانهای دیده نشده است تا متربی رشد رسانهای سالمی داشته باشد؟
سواد رسانه جزء کوچکی از تربیت رسانهای است
در گام اول باید بدانیم که تربیت رسانهای مساوی با سواد رسانهای نیست. اگر سواد رسانه به بهترین شکل آن محقق شود و آنگونه که باید در تار و پود آموزش و پرورش ایران جاری شود، باز هم تربیت رسانه ای محقق نمیشود. البته سواد رسانهای یک لایه دانشی را در بعضی از ساحت های تربیتی پوشش می دهد؛ مثلاً در ساحت زیستی و بدنی، اجتماعی-سیاسی و علمی-فناورانه حرفهایی برای گفتن دارد. اما در ساحت عبادی و اعتقادی اینگونه نیست. سواد رسانه جزء کوچکی از تربیت رسانهای است. پس الزاماً با توسعه سواد رسانهای به تربیت رسانهای دست نمییابیم. سواد رسانهای یکی از مقدمات و ملزومات تربیت رسانهای است؛ اما وقتی اصل و فرع جابجا شود، آموزش و پرورش میپندارد که در صورت پر رنگ کردن سواد رسانهای، تربیت رسانهای محقق خواهد شد.
تربیت رسانهای بدون خانواده بیمعنی است
گام دوم در تربیت رسانه این است که ما بدانیم تربیت رسانهای بدون خانواده بیمعنی است. آموزش و پرورش برای تحقق تربیت رسانهای باید از خانوادهها شروع کند، با خانواده ها همراه شود، با آنها گفتگو کند و آموزش های کاربردی و جامعی را ترتیب ببیند. خانواده محور تربیت رسانهای است؛ زیرا فرزندان عادتها، سلیقهها و رفتارهای رسانهای خود را تحت اشراف خانواده شکل میدهند. در اوضاع کنونی و در شرایط کرونا نیز تقریباً همه مدیریت بر عهده خانواده است. آموزش و پرورش تا نسبت خود را با خانواده تعیین نکند و نحوه تعامل خود را با خانواده مشخص ننماید، نمیتواند تربیت رسانهای را محقق سازد.
+ انشاءالله طرحواره ذهنی «تربیت رسانهای» کمکم خودش را نشان خواهد داد.
نمیدونستم مصاحبههامون ترکیب و منتشر شده!