از سر نوشت :: حسین غفاری

روایت‌های بی‌گاهِ یک پیام‌برِ پاره‌وقتِ دوره‌گرد

فهرست
x
x
خرده ادراکات
  • ۱۳ مهر ۰۱

    ▪️سالروز شهادت حضرت ابی‌محمد، حسن بن علی بن محمد، ابن‌الرضا (علیه و علی آبائه السلام) بر شما تسلیت باد.

    ♨️در سال‌های اخیر تلاش‌های پراکنده‌ای برای بصری کردن وقایع تاریخی مقدس، با هدف ملموس ساختن موضوعات کهن برای نسل جوان و نوجوان رخ داده است. این تلاش‌ها که در شکل سنتی به ترسیم شمایل معصومان یا پرده‌نگاری‌های عاشورایی محدود می‌شد، با خلاقیت هنرمندان معاصر برای عبور از احتیاطات شرعی، به قله‌هایی همچون آثار حسن روح‌الامین ختم شده که کیفیت آثار، حس و حال اجرا و زاویه دید و روایت خاص او از وقایع، در این سال‌ها بسیار بازتاب یافته است.

    ⚠️مثل هر کار تازه‌ای، در کنار فرصت‌های این تصویرسازی‌ها، باید مراقب آسیب‌های احتمالی آن هم باشیم. مثلاً جانشین‌سازی یک تصور واحد از صحنه‌ای تاریخی به‌جای توسعه درک‌های متعدد از آن واقعه نزد مخاطبان با سطوح معرفتی مختلف؛ یا بسنده کردن به زاویه و عمق دید هنرمند در شناخت آن صحنه یا واقعه تاریخی. همچنین اگر در این میان خطایی هم در تصور یا تصویر هنرمند رخ بدهد، بعداً به سختی می‌توان آن را از ذهن مخاطب پاک کرد.

    🎨برای نمونه نگاهی به آخرین نقاشی دیجیتال 🖌️هنرمند وارسته و نازک‌خیال حسن روح‌الامین بیندازیم که به مناسبت هشتم ربیع‌الاول، صحنه‌ی نماز حضرت حجت ابن الحسن (عج) بر پیکر پدرشان امام حسن عسکری (ع) را در این روز ترسیم کرده است. طبق نقل تاریخی امام مهدی (عج) که در این هنگام کودکی پنج ساله بودند، عموی خود، جعفر بن علی (که بعدها به جعفر کذاب معروف شد) از اقامه نماز بر پیکر پدر کنار زدند و خود برای ایشان نماز اقامه کردند.

    🔍با دقت به این نقاشی نگاه کنید. جعفر بن علی در این نقاشی چند ساله به تصویر کشیده شده است؟
    ❓۵۰؟ ۶۰؟ ۷۰؟!
    💡این در حالی است که می‌دانیم امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۶۰ ق. در ۲۸ سالگی به شهادت رسیده‌اند و جعفر اختلاف سنی جدی با ایشان نداشته و به احتمال قریب به یقین کوچکتر از امام بوده است.

    🤔در اینجا یک بی‌دقتی کوچک هنرمند نقاش، تصور مخاطب را از واقعیت تاریخی دگرگون می‌کند و فهم او را در این نقطه متوقف نگه می‌دارد. اینکه جعفر کذاب یک جوان بیست و چند ساله‌ی خام خیال و در سودای غصب زعامت شیعیان باشد فرق دارد با آن‌که او را پیرمردی مسن بدانیم که بر سنت عربی به عزای برادر ایستاده و در ظاهر میراث‌دار او بوده است.

    🚦فرایند «تصویری شدن» تاریخ مقدس، اگر از اساس قابل تردید نباشد، این قدر هست که باید با الزامات معرفتی فراوانی همراه شود تا رهزن نباشد.

    وَ لِلّٰهِ الْحَمْد

  • ۷ مرداد ۰۰

    نامه اعتراضی جمعی از شترداران و بازرگانان بغداد به جناب موسی بن جعفر، بزرگ طایفه علویان

    ای پسر پیغمبر خدا؛
    در میان بزرگان شهر بعد از انتشار شایعاتی درباره فرموده‌ی شما به جناب «صفوان بن مهران» آشوب و تشویشی در گرفته است.
    چنین روایت کرده‌اند که حضرتتان از مراوده اقتصادی جناب صفوان با خلیفه بزرگ و کدخدای مشرق زمین، جناب هارون الرشید ناخرسندید.
    آیا بغیر این است که زنده نگه داشتن دین جد شما به آباد بودن مملکت اسلامی و پایداری مناسک و شعائر الهی میسر است؟
    آیا در این دوران طلایی حکومت بنی‌عباس که از چین و هند تا دروازه‌های بیزانس تحت سلطه‌ی خلافت اسلامی قرار دارد، حرکت یکتا امپراطور مقتدر مسلمانان به قصد انجام اعمال حج، چیزی بجز مجد و عظمت اسلام را نوید می‌دهد؟
    آیا به این فکر کرده‌اید که اگر عملی خداپسندانه مثل «کمک به یک مسلمان برای انجام حج» را تعبیر به «مشارکت در بقای ظالم» بفرمایید، آن وقت تکلیف این همه تاجر و بازرگان و کاسب خرده‌پا که هر روز امیدوار به مراوده تجاری با دستگاه ثروتمند و باشکوه خلافت هستند چه می‌شود؟ آیا شما جواب زن و بچه‌های مظلوم آن‌ها را می‌دهید اگر با امتناع از داد و ستد با دربار شب‌ها سر گرسنه بر بالین بگذارند؟
    شما که پسر پیغمبر و محترم در میان مردمان هستید آیا نترسیدید که اگر جناب صفوان، که از شترداران خوش‌نام و مشهور هستند، از همکاری با خلیفه امتناع کنند چه بر سرشان می‌آید؟
    از حضرتتان انتظار زمان‌شناسی بیشتری داشتیم تا در این ایام که سپاهیان اسلام در مرزهای روم با کفار در حال مبارزه هستند، چنین تزلزلی در پشت جبهه‌ها ایجاد نفرمایید.
    در هر صورت صنف شترداران و بازرگانان بغداد که جمع کثیری از مردم و کسبه محترم را نمایندگی می‌کند از عمل به این توصیه جنابعالی معذور است و امیدواریم که بدبینی به خلیفه بزرگ را کنار بگذارید و اتحاد مسلمانان را خدشه دار نفرمایید.

    والسلام
    مردادماه۱۴۰۰

    پ.ن:
    داستان مشهور «صفوان جمال»

  • ۱۱ فروردين ۰۰

    متأسفانه در جدل غیرخردمندانه و کاملاً سیاسی این روزها، وظیفه مستقیم دولت در آموزش رسانه‌ای و تربیت رسانه‌ای نادیده انگاشته می‌شود.
    هر چند که این نکته قابل تأیید است که آموزش رسانه‌ای و تربیت رسانه‌ای حتما باید هسته خانواده را هدف قرار بدهد؛ اما برای اعمال صحیح تربیت رسانه‌ای، خانواده به سه چیز نیاز دارد: آموزش، ابزار و پشتیبانی؛ که هر سه هم موکول به اراده‌ی جدی دولت است.

    دولت جمهوری اسلامی چه وظایفی در تربیت رسانه‌ای دارد؟

    الف) آموزش: شامل طیف گسترده‌ای از آموزش‌ها از سطح دانش تا بینش و گرایش و کنش
    ب) ابزار: مثل اینترنت سما، درگاه‌های ویژه کودک و نوجوان، سامانه‌های هدایت مصرف رسانه و ...
    ج) پشتیبانی: مقررات‌گذاری به نفع تربیت (مثل همان ماجرای اینترنت شبانه و ...)

    البته با فرض زندگی در دوران طاغوت،‌ و بدون محقق شدن هیچ یک از موارد سه گانه بالا، هرگز مسئولیت تربیت از گرده خانواده رفع نمی‌شود. فقط ما به ازای ناتوانی خانواده‌ها در تربیت فرزندان، بر شدت درجه آتش جهنم بر طاغوت و طاغوتیان افزوده خواهد شد!

  • ۲۸ مهر ۹۹

    از «مومو» خوشم آمد.
    حربه‌ی مفید و مؤثری برای ترساندن بچه‌ها و خانواده‌ها از واتساپ! مثل همان «لولو» که مادربزرگ‌ها ما را از آن می‌ترساندند که سراغ خوراکی‌های ته انباری نرویم!

    مقابله با آن هم ساده است. اگر خانواده‌ها آموزه‌های تربیتی را در سطح قصه شنگول و منگول در خانه پیاده کنند، «مومو» راه به جایی نمی‌برد:
    در را به روی غریبه باز نکنید؛
    شماره غریبه را مسدود کنید؛
    پیام غریبه را جواب ندهید.

    سخت است؟

x
x
دسته‌بندی نوشته‌ها

با راهنمایی استاد، بخش دوم از مقالات جلد اول کتاب «آینه جادو» یعنی «سینما و تلویزیون به مثابه رسانه‌ی گروهی» را دو بار خواندم تا بتوانم سؤالاتی درباره‌ی چالش‌های پیش روی «نسل جوان و رسانه‌های نوین» استخراج کنم. حاصل کار همین شد که در ادامه می‌آید.
درستش این است که شما هم متن کامل این مقالات را بخوانید و سؤالات خودتان را از میان سطرهای آن بیابید. از آن‌جا که در این گردآوری بنایم بر ایجاز بوده، حتماً دیدن سؤالات بدون مطالعه‌ی کامل آن مقالات هیچ فایده‌ای ندارد. فقط شاید کنجکاوتان کند که به اصل منبع مراجعه کنید. همین هم غنیمت است.
مرحله‌ی بعدی مرتب‌سازی سؤالات و طبقه‌بندی موضوعی آن است. تا همین جا هم بیش از چهل ساعت برای مطالعه و خلاصه برداری وقت گذاشته‌ام و احتمالاً تکمیل آن چند ماه دیگر زمان می‌برد. اما شاید در همین شکل خام هم برای برخی مخاطبان خاص راهگشا باشد.

تذکر۱: جملات آوینی به رنگ آبی و سؤالات من به رنگ مشکی است.
تذکر۲: شماره صفحات همگی بر اساس چاپ قدیمی نشر ساقی است.
تذکر۳: نشانی مستقیم متن هر مقاله در اینترنت را برای مطالعه علاقمندان در ابتدای هر بخش آورده‌ام.

 

* جادوی پنهان و خلسه‌ی نارسیسی*

(ص ۶۰) نظام زندگی ما اکنون ضرباهنگ خویش را نه از دین که از تکنولوژی می‌گیرد.

ضرباهنگ زندگی اینترنتی چگونه است؟

چطور از اینترنت و رسانه های نوین استفاده کنیم که ضرباهنگ زندگی‌مان الهی بماند؟

(ص۶۰) رابطه سینما و تلویزیون با مخاطبان خویش نوعی رابطه «تسخیری» است. تسخیر به میل. تسخیر از طریق ایجاد جاذبه. جاذبه‌هایی بند به ضعف های انسان نه بند به کمالات انسان

این جاذبه ها در مورد اینترنت و رسانه های نوین کدام است؟

(ص۶۲) اثرات تکنولوژی در قلمرو عقاید و مفاهیم حادث نمی‌شود. بلکه الگوهای احساسی را بدون مقاومت و به طور مستمر تغییر می‌دهد.

در مورد اینترنت و رسانه های نوین چطور؟ کدام احساس را تحت تأثیر قرار می‌دهد؟

(ص۶۳) در غالب انسان‌ها میلی درونی برای غفلت طلبی، گریز از تفکر و جدیت،‌ بازی و شوخی، تلذذ و تفنن ... موجود است و در کودکان بیشتر.

چرا؟ آیا این یک نیاز فطری است؟ پاسخگویی به آن تا چه حد مجاز است؟ تکلیف کودک درون چه می‌شود؟!

(ص۶۴) در تمدن غرب: رشد عقلی = رشد عقل حسابگر . لذا امیال کودکانه تا پایان عمر حفظ می شود.

چرا امیال کودکانه بد است؟ راه مقابله با آن چیست؟

(ص۶۵) اگر ما احکام عملی زندگی خویش را از دین اخذ کنیم دیگر نمی‌توانیم از امکانات همان گونه که در جوامع غربی معمول است استفاده کنیم.

خب حالا باید چطور از اینترنت و رسانه های نوین استفاده کنیم؟

(ص۶۵) محتوای همه وسایل اتوماتیک نفی کار است.

اینترنت و رسانه های نوین چطور؟ آن‌ها هم به دنبال  نفی کار هستند؟

(ص۶۷) ما معمولاً ذات وسایل را نادیده می‌گیریم و فکر می‌کنیم از هر چیزی هر طوری می‌شود استفاده کرد.

ذات اینترنت و رسانه های نوین چیست و چطور می‌توان از آن استفاده کرد؟

(ص۷۲) چه باید کرد؟ با دور ایستادن از هر ساخت یا وسیله  می توان اصول و نقاط قوت آن ها را تشخیص داد. هر وسیله این قدرت را دارد که فرضیه خود را بر اشخاص ناوارد تحمیل کند.

چه باید کرد؟ اجتناب از خلسه نارسیسی؟ نفی تعلق ناشی از خود بینی به وسایل؟ چگونه؟


* زبان، تلویزیون و سینما، و اوقات فراغت *

(ص۷۶) زبان امروز غرب حامل فرهنگ کفر است.

زبان اینترنت و رسانه های نوین هم همین است؟
فرهنگ کفر چه مولفه هایی دارد؟

(ص۷۸) وقت شناسی ضرورت جوامع صنعتی. رواج ساعت مچی. وقت شناسی در جوامع کشاورزی اهمیت چندانی نداشت.

وقت شناسی و زندگی برنامه ریزی شده تا چه حد مورد تایید است؟
سبک زندگی کشاورزی چگونه الهی بوده است که بدون برنامه ریزی دقیق دچار اسراف وقت و اتلاف وقت نمی شدند؟

(ص۸۲) اگر موجبات این ابزار ما را از حقیقتی که در جستجوی آن هستیم باز دارند چه باید بکنیم؟

آوینی می‌پرسد و جواب نمی‌دهد. واقعاً جواب چیست؟

(ص۸۳) تا آن جا دل به این ابزار ببندیم که اراده مستقل ما را برای ایجاد یک حکومت اسلامی نفی نشود.

این راهکاری بسیار کلی است. یعنی تا کجا؟ مصداق آن  درباره اینترنت و رسانه های نوین چیست؟

 

* درباره ارتباطات *

(ص۱۰۳) سینما، رادیو و تلویزیون و ... وسایلی بی سابقه هستند ... هم نیازها  جدید هستند و هم متعلقات این نیازها.

نیازها و متعلقات نیازهای پاسخ داده شده توسط اینترنت و رسانه های نوین چیست؟

(ص۱۰۵) آیا این جاذبیت (پول، زن،‌ سینما،‌ تلویزیون) را نمی توان در خدمت خیر و صلاح بشر به کار گرفت؟

(آوینی به سوال بالا هم جواب نمی دهد.)

 آیا نمی توان اینترنت و رسانه‌های نوین را در خدمت خیر و صلاح بشر به کار گرفت؟

 

* رمان، سینما و تلویزیون *

(ص۱۱۳) غلبه برابر  تمدن غرب جز با غلبه بر نفس اماره و ترک عادات ملازم با زندگی ماشینی و تکنیک زده امکان ندارد. (یاری گرفتن از وجدان فطری انسان ها)

بفرمایید دقیقاً در برابر اینترنت و رسانه های نوین چه باید کرد؟

(ص۱۱۵) اگر یک معرفت عمیق حکیمانه نسبت به ماهیت این ابزار چراغ راه کاربر نباشد بلاتردید از عهده استخدام این وسایل برای صورت ها و معانی و پیام های منشأ گرفته از تفکر مستقل خویش بر نخواهیم آمد.

لطفا معرفت عمیق و حکیمانه نسبت به اینترنت و رسانه های نوین را تبیین فرمایید.

(ص۱۲۱) آیا به راستی هر کسی باید حق بیان داشته باشد و برای هر سخنی باید زمینه طرح فراهم شود، هر چند مطابقت با واقع نداشته باشد؟

وب۲، شهروند خبرنگار، شبکه های اجتماعی و ... که همه بازار عرضه ی سخن همگان است تکلیفش چیست؟

(ص۱۳۰) در ذات تمدن جدید تلاشی وسیع و تاریخی در جهت یافتن یک زبان تصویری در تقابل با زبان کلمات وجود دارد.

پیدایش اینترنت تا چه حد منطبق بر این خصلت ذاتی است؟

سرنوشت نهایی اینترنت و رسانه های نوین با این تلقی چه خواهد بود؟

(ص۱۳۳) بشر امروز از تعقل فلسفی می‌گریزد و روی به بازی‌ها و سرگرمی‌هایی می‌آورد که ذاتاً مبرای از تفکر باشند: فوتبال، جک پات، آتاری،‌ سینما، تلویزیون و علی الخصوص کارتون.

آیا روی آوردن بشر امروز به تفریحات صرفاً ریشه در گریز از تعقل دارد؟

اشتغال به صنایع تفریحی تا چه حد مجاز و متعالی خواهد بود؟

(ص۱۳۳) شیرینی خواندن رمان: گرایش ذاتی انسان نسبت به قصه – فعال کردن تخیل خواننده

اما سینما نیازی به تخیل فعال ندارد. بلکه توهم واقعیت همه وجود تماشاگر را تسخیر می کند.

پر فروش ترین رمان ها و فیلم ها آثاری هستند که کمتر از همه بر دخالت فعال مخاطب خویش تکیه دارند.

پس اقبال مخاطب به بازی‌های رایانه‌ای از چه روست؟
آیا بازی رایانه‌ای نمونه‌ی بدیعی از تخیل فعال است؟

(ص۱۳۴) انسان زندانی مقتضیات زمان و موجبات تمدن صنعتی است و هرگز اجازه پیدا نمی‌کند که این زندگی را با نیازهای ذاتی خویش بسنجد.

آیا می شود این گونه نبود؟ اگر نه پس چاره چیست؟

(ص۱۳۵) مگر یک انسان تا کجا نیاز به تفریح دارد؟

(باز آوینی پاسخ نمی‌دهد)

(ص۱۳۶) برای معرفت یافتن به این وسایل و رسانه‌ها باید خود را از تأثیرات آن‌ها دور نگه داشت.

معرفت یافتن یک بحث است، بکار بردن بحث دیگر.

چطور می‌توان بکار برد و از تأثیرات آن ها دور ماند؟

(ص۱۳۷) مسابقات هیجان انگیز، شوهای جذاب و فیلم های کمدی، فی انفسهم، نمی‌توانند کالبد روحی واقع شوند که در مسایل تربیتی،‌اخلاقی و یا مذهبی وجود دارد.

بازی رایانه‌ای چطور؟ اینترنت چطور؟ رسانه های نوین چطور؟

 

*
پ.ن:
این یادداشت، پایان‌بندی مناسبی برای سی و دو سال حیات مادی من است. الحمدلله که امروز منتشر می‌شود.

گفتگوها (۷)

یکی از چیزایی که کلا خیلی اذیت هست اینه که آوینی خیلی جاها سوال مطرح کرده و جواب نداده. مثلا توی یه نشستی میره 20 دقیقه سوال میپرسه میاد پایین...
نمیدونم شاید عمرش کفاف نداد تا جواب خیلی چیزها رو بده...
پاسخ:
به نظرم او جواب خیلی از سوالاتی که مطرح کرده بود را می دانست. اما چون در مخاطبش تشنگی یافتن پاسخ را نمی‌دید فقط به توزیع عطش اکتفا کرده است.
البته معلوم است که بعضی از سوال هایش آن قدر ریشه ای است که شاید هیچ جواب روشنی هم نداشته باشد.

با سلام
شاید کمی طولانی شود قبلش ببخشید.

1-آوینی دانش آموخته تفکر فلسفه غرب شناسی مرحوم فردید بود که کاملا درکش نکرد و با رسیدن به امام  و شناخت ایشان نتوانست به حاق مطلب حرکت توحیدی جریان شیعی به عنوان مکتبی که جنس حرکت و گفتمانش با فلسفه و ابزار غرب متفاوت است برسد. در راه رسیدن به این مقصد بسیار تلاش کرد و شهید شد . خدایش بیامرزاد

2- موضوع حرکت فکری شیعی این نیست که چرا کفر و قبایلش این گونه اند موضع خود مسئله توحید و گفتمان توحیدی و رایج بین آنها و فرهنگ جاری و ساری در جامعه توحیدی است . موضوعی که به شدت مغفول اندیشمندان قرار گرفته و همه هاج و واج در پی رد ، قبول ، مبارزهخ با کفر و و ابزارش قرار گرفته اند و از خود و آن چه که باید باشیم به شدت دوریم.
3- موضوع رسانه های گروهی جدید و قدیم چه آنچه مورد سئوال و کنکاش سید شهید بوده و چه مورد مطالبه جنابعالی، در حد ابزار است . ابزاری که کفر دارد بر اساس فرهنگ و متد پیشرفت خود از آن استفاده می کند چرا آن ها اینطورند؟ چون با برنامه ای که برایشان گذاشته اند باید اینگونه باشند ما چرا اینطوریم چون به قول شما نه طراح سئوالش هست نه عطش پاسخ و نه اندیشمندانی که بخواهند برنامه ریزی و مدیریت ابزار را در قبال رسیدن به اهداف انجام دهند وگرنه اگر می بینی ابزاری به هدف تبدیل شده نه این که ابزار چنین قابلیتی دارند بل اهدافی وجود نداشته که ابزار حاکم گشته اند.

4- اولش هم با ما  شروع کردی نظام زندگی ما، این ما کیانند؟ مای ایرانی ، مای سنتی، مای مذهبی، مای دینی ، و جدیدا مای بی دین؟

چون طبق برنامه و مسیریابی رسیدن به هدف حرکت نکرده ایم تعداد ماهای متنافر ی  که به تعصب می گرایند زیاد شده که این نشانه خوبی نیست . موضوعات دیگری هم ز نوشته شما و سابقه مطالعه کتاب جالب سید شهید در ذهنم مانده که بنای زیاده گویی ندارم و  مزاحم نمی شوم.
و العاقبه للمتقین

پاسخ:
سلام و از مشارکت شما در بحث ممنونم.
فکر کنم همه ی تلاش آوینی در شناساندن غرب به ما در همین جمله خلاصه می شود که «رسانه ها و سایر ابداعات غرب را ابزار نپنداریم.» و اگر کنکاشی هم در فرهنگ کفر دارد نه با هدف غافل شدن از خود، بلکه با هدف اثبات کردم همین یک جمله است. بدیهی است که تا وقتی این یک جمله را نپذیرید متوجه طرح دقیق و استراتژیک آوینی درباره‌ی تمدن نوین اسلامی نمی شوید.
*
وقتی درباره ی زندگی ما صحبت می‌کنم منظورم ترکیب همه ی این «ما» هایی است که فرمودید. مگر زندگی همه ی ما در برخورد با این پدیده های غربی چقدر با هم فرق می کند؟

سلام برادر، محملی شده کمی تضارب آراء شود خدارا سپاسگزارم و از جنابعالی ممنون.

فرموده شما را قبول دارم معلوم است که ابزار را با نیت رسیدن به اهدافشان در اختیار ما قرار داده اند و می دهند همین اینترنت در ایران منفی ترین استفاده و جستجوها ازش می شود .  با تمام رنگ و لعابی که ابزارشان دارد محتوای قوی و محکمی همچون حکمت متعالیه و جهان بینی مومنانه و آخرت محور ما ندارند شلوغی ابزار آنها برای انحراف و سرگرمی است تا به موضوع اصلی" رفتن " کمتر بیاندیشیم . خواسته آن ها این است ولی ما چرا باید دنبال خواسته آن ها بوده و به بازی آن ها بازی بخوریم ؟ ما داریم با جامعه شناسی آن ها زندگی اجتماعی می کنیم با روان شناسی آن ها خودمان را تطبیق می دهیم و با نگاه ماندگاری به دنیا می نگریم این ها خطر است نه امثال اینترنت و تلویزیون. بنده به خودمان هدف محوری را توصیه می کنم  و استفاده درست و بجا از همین ابزار خطرناکی که در اختیار ما و شماست . 

خانواده گفتگو محور ،شده تلویزیون محور، نصیحت پدرانه با اینترنت مغفول مانده و ما هنوز نتوانسته ایم نه اختراعی در راستای اهداف مان داشته باشیم و نه به درستی از آن استفاده نماییم . مثل، ماشین خوب است و خیلی سریع آدم را به مقصد می رساند ولی غلبه ماشین محوری بر پیاده روی هزاران عارضه برای مان آورده  . ماشین خوب است ولی پا هم داریم . اینترنت و تمام رسانه های جمعی خوب است ولی زبان و برقراری ارتباط درست هم داریم و خود می دانیم مردم چه داخل و چه خارج مجذوب صداقت و درستی و تبیین درست آنند که از آن به شدت غافلیم . هریک به جای خود. مکتب ما مکتب کیفیت است که گروه کمی که می توانند بر گروه بسیاری غلبه یابند. با چه ابزاری؟ بستر پیروزی زمان مهدویت بر گرده انسانهای درستکار است .ما باید از مکتب خود استخراج معنا داشته باشیم .

سرت را درد آوردم . آوینی را خیلی دوست داشته و دارم ولی نگاه جامع تری این زمانه می طلبد .

سئوال آخری هم که مطرح کردید  جواب سئوالتان همان محل اثر گذاری ابزار غرب است. تشتت های متنافر و متناقض باعث برداشت های مقابل هم از ابزارها شده و جامعه را دوقطبی کرده واین یعنی خواست ایزار غرب برای رسیدن به اهدافشان در جامعه مورد تهاجم. تشتت باعث ضعف  اتحاد و  یکپارچگی فرهنگی جامعه در مقابل مهاجم شده و توان مقابله و مقاومت را می گیرد . دشمن درون  می سازد و باعث شکست فرهنگی جامعه و غلبه مهاجم می شود . این بدترین نوع شکست هر ملتی مقابل دشمنش است. ماها را نمی توان جمع کرد ولی می توان هم سو کرد و باید بدانیم چگونه هم سو نماییم و خود را جزئی از مای کلی فرهنگ جامعه قلمداد کنیم. موضوع بسیار مهمی است تعداد و جهت گیری های گروههای مختلف جامعه.
سلام بر ابا مصطفی
خدا قوت
با افتخار لینک شدید

س س ع خ
  • روح الله فاضل
  • چرا به روز نمی‌کنی حاجی؟!
    پاسخ:
    همه که مثل شما قوت و قدرت و حال و حوصله و وقت و انرژی و انگیزه و اخلاص و پشت کار و همت ندارن که!

    آهسته و پیوسته ان شا الله.
    امروز اشنا شدم با وبلاگتون. خیلی عالی. همجنان ادامه دهید. فایل ها را هم بگذارید. خداخیرتون بده

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی