رفقای قدیمیتر را عنوانِ این نوشتار یحتمل به یادِ «
جهادی هفتم، و همهی چیزهایی که برایم ماندهاست» ِشهریورِ ۸۳ میاندازد؛ و البته که چنین است. «جهادیِ یکمِ رضوان» پیش و بیش از هر چیزِ دیگر به «پاوه» شبیه بود و در پی آنم تا ریشههای این شباهت را در ذهن و دلم حلاجی کنم.
شاید نتوان این دو سفر را در همهی جوانبِ مثبت و منفی با هم مقایسه کرد و یکسان دانست، اما رنگ و بوی کلیِ فضا و اتفاقاتِ این دو حرکت تا حدِ زیادی در ساحتِ نظر و اندیشه همسانند: