از سر نوشت :: حسین غفاری

روایت‌های بی‌گاهِ یک پیام‌برِ پاره‌وقتِ دوره‌گرد

فهرست
x
x
خرده ادراکات
  • ۱۳ مهر ۰۱

    ▪️سالروز شهادت حضرت ابی‌محمد، حسن بن علی بن محمد، ابن‌الرضا (علیه و علی آبائه السلام) بر شما تسلیت باد.

    ♨️در سال‌های اخیر تلاش‌های پراکنده‌ای برای بصری کردن وقایع تاریخی مقدس، با هدف ملموس ساختن موضوعات کهن برای نسل جوان و نوجوان رخ داده است. این تلاش‌ها که در شکل سنتی به ترسیم شمایل معصومان یا پرده‌نگاری‌های عاشورایی محدود می‌شد، با خلاقیت هنرمندان معاصر برای عبور از احتیاطات شرعی، به قله‌هایی همچون آثار حسن روح‌الامین ختم شده که کیفیت آثار، حس و حال اجرا و زاویه دید و روایت خاص او از وقایع، در این سال‌ها بسیار بازتاب یافته است.

    ⚠️مثل هر کار تازه‌ای، در کنار فرصت‌های این تصویرسازی‌ها، باید مراقب آسیب‌های احتمالی آن هم باشیم. مثلاً جانشین‌سازی یک تصور واحد از صحنه‌ای تاریخی به‌جای توسعه درک‌های متعدد از آن واقعه نزد مخاطبان با سطوح معرفتی مختلف؛ یا بسنده کردن به زاویه و عمق دید هنرمند در شناخت آن صحنه یا واقعه تاریخی. همچنین اگر در این میان خطایی هم در تصور یا تصویر هنرمند رخ بدهد، بعداً به سختی می‌توان آن را از ذهن مخاطب پاک کرد.

    🎨برای نمونه نگاهی به آخرین نقاشی دیجیتال 🖌️هنرمند وارسته و نازک‌خیال حسن روح‌الامین بیندازیم که به مناسبت هشتم ربیع‌الاول، صحنه‌ی نماز حضرت حجت ابن الحسن (عج) بر پیکر پدرشان امام حسن عسکری (ع) را در این روز ترسیم کرده است. طبق نقل تاریخی امام مهدی (عج) که در این هنگام کودکی پنج ساله بودند، عموی خود، جعفر بن علی (که بعدها به جعفر کذاب معروف شد) از اقامه نماز بر پیکر پدر کنار زدند و خود برای ایشان نماز اقامه کردند.

    🔍با دقت به این نقاشی نگاه کنید. جعفر بن علی در این نقاشی چند ساله به تصویر کشیده شده است؟
    ❓۵۰؟ ۶۰؟ ۷۰؟!
    💡این در حالی است که می‌دانیم امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۶۰ ق. در ۲۸ سالگی به شهادت رسیده‌اند و جعفر اختلاف سنی جدی با ایشان نداشته و به احتمال قریب به یقین کوچکتر از امام بوده است.

    🤔در اینجا یک بی‌دقتی کوچک هنرمند نقاش، تصور مخاطب را از واقعیت تاریخی دگرگون می‌کند و فهم او را در این نقطه متوقف نگه می‌دارد. اینکه جعفر کذاب یک جوان بیست و چند ساله‌ی خام خیال و در سودای غصب زعامت شیعیان باشد فرق دارد با آن‌که او را پیرمردی مسن بدانیم که بر سنت عربی به عزای برادر ایستاده و در ظاهر میراث‌دار او بوده است.

    🚦فرایند «تصویری شدن» تاریخ مقدس، اگر از اساس قابل تردید نباشد، این قدر هست که باید با الزامات معرفتی فراوانی همراه شود تا رهزن نباشد.

    وَ لِلّٰهِ الْحَمْد

  • ۷ مرداد ۰۰

    نامه اعتراضی جمعی از شترداران و بازرگانان بغداد به جناب موسی بن جعفر، بزرگ طایفه علویان

    ای پسر پیغمبر خدا؛
    در میان بزرگان شهر بعد از انتشار شایعاتی درباره فرموده‌ی شما به جناب «صفوان بن مهران» آشوب و تشویشی در گرفته است.
    چنین روایت کرده‌اند که حضرتتان از مراوده اقتصادی جناب صفوان با خلیفه بزرگ و کدخدای مشرق زمین، جناب هارون الرشید ناخرسندید.
    آیا بغیر این است که زنده نگه داشتن دین جد شما به آباد بودن مملکت اسلامی و پایداری مناسک و شعائر الهی میسر است؟
    آیا در این دوران طلایی حکومت بنی‌عباس که از چین و هند تا دروازه‌های بیزانس تحت سلطه‌ی خلافت اسلامی قرار دارد، حرکت یکتا امپراطور مقتدر مسلمانان به قصد انجام اعمال حج، چیزی بجز مجد و عظمت اسلام را نوید می‌دهد؟
    آیا به این فکر کرده‌اید که اگر عملی خداپسندانه مثل «کمک به یک مسلمان برای انجام حج» را تعبیر به «مشارکت در بقای ظالم» بفرمایید، آن وقت تکلیف این همه تاجر و بازرگان و کاسب خرده‌پا که هر روز امیدوار به مراوده تجاری با دستگاه ثروتمند و باشکوه خلافت هستند چه می‌شود؟ آیا شما جواب زن و بچه‌های مظلوم آن‌ها را می‌دهید اگر با امتناع از داد و ستد با دربار شب‌ها سر گرسنه بر بالین بگذارند؟
    شما که پسر پیغمبر و محترم در میان مردمان هستید آیا نترسیدید که اگر جناب صفوان، که از شترداران خوش‌نام و مشهور هستند، از همکاری با خلیفه امتناع کنند چه بر سرشان می‌آید؟
    از حضرتتان انتظار زمان‌شناسی بیشتری داشتیم تا در این ایام که سپاهیان اسلام در مرزهای روم با کفار در حال مبارزه هستند، چنین تزلزلی در پشت جبهه‌ها ایجاد نفرمایید.
    در هر صورت صنف شترداران و بازرگانان بغداد که جمع کثیری از مردم و کسبه محترم را نمایندگی می‌کند از عمل به این توصیه جنابعالی معذور است و امیدواریم که بدبینی به خلیفه بزرگ را کنار بگذارید و اتحاد مسلمانان را خدشه دار نفرمایید.

    والسلام
    مردادماه۱۴۰۰

    پ.ن:
    داستان مشهور «صفوان جمال»

  • ۱۱ فروردين ۰۰

    متأسفانه در جدل غیرخردمندانه و کاملاً سیاسی این روزها، وظیفه مستقیم دولت در آموزش رسانه‌ای و تربیت رسانه‌ای نادیده انگاشته می‌شود.
    هر چند که این نکته قابل تأیید است که آموزش رسانه‌ای و تربیت رسانه‌ای حتما باید هسته خانواده را هدف قرار بدهد؛ اما برای اعمال صحیح تربیت رسانه‌ای، خانواده به سه چیز نیاز دارد: آموزش، ابزار و پشتیبانی؛ که هر سه هم موکول به اراده‌ی جدی دولت است.

    دولت جمهوری اسلامی چه وظایفی در تربیت رسانه‌ای دارد؟

    الف) آموزش: شامل طیف گسترده‌ای از آموزش‌ها از سطح دانش تا بینش و گرایش و کنش
    ب) ابزار: مثل اینترنت سما، درگاه‌های ویژه کودک و نوجوان، سامانه‌های هدایت مصرف رسانه و ...
    ج) پشتیبانی: مقررات‌گذاری به نفع تربیت (مثل همان ماجرای اینترنت شبانه و ...)

    البته با فرض زندگی در دوران طاغوت،‌ و بدون محقق شدن هیچ یک از موارد سه گانه بالا، هرگز مسئولیت تربیت از گرده خانواده رفع نمی‌شود. فقط ما به ازای ناتوانی خانواده‌ها در تربیت فرزندان، بر شدت درجه آتش جهنم بر طاغوت و طاغوتیان افزوده خواهد شد!

  • ۲۸ مهر ۹۹

    از «مومو» خوشم آمد.
    حربه‌ی مفید و مؤثری برای ترساندن بچه‌ها و خانواده‌ها از واتساپ! مثل همان «لولو» که مادربزرگ‌ها ما را از آن می‌ترساندند که سراغ خوراکی‌های ته انباری نرویم!

    مقابله با آن هم ساده است. اگر خانواده‌ها آموزه‌های تربیتی را در سطح قصه شنگول و منگول در خانه پیاده کنند، «مومو» راه به جایی نمی‌برد:
    در را به روی غریبه باز نکنید؛
    شماره غریبه را مسدود کنید؛
    پیام غریبه را جواب ندهید.

    سخت است؟

x
x
دسته‌بندی نوشته‌ها

 لطفا این مطالب را به خودتان بگیرید. دوست دارم ناراحت شوید و اخمهایتان را در هم بکشید. آیا این واقعیت ندارد؟

 

به راستی چرا در چت حرمتها شکسته می شود؟ (حرمت لابد یعنی حرام الهی)

چرا دوستان من در هنگام چت کردن اینقدر دروغ می گویند و از آشنایی، صحبت و گرم گرفتن با نامحرم ابایی ندارند؟ (به مسائل افتضاح تر از این اشاره نمی کنم)

یعنی احکام الهی در فضای مجازی به گونۀ دیگری تفسیر می شود؟ پیامبر این دنیای لعنتی چه کسی است؟ ما به چه دینی در اینترنت روزگار سر می کنیم؟

و شاید ایراد از دین نباشد؟ شاید دوستان من آدمهای ضعیف النفسی هستند که در مقابل این وسوسۀ امروزی شیطان کمر خم کرده اند؟ شاید دوستان من فراموش کرده اند که اهل هر دوران به بلای زمانۀ خویش دچار می شوند و گریزی از امتحان الهی ندارند؟

پس چرا اگر می دانند اشتباه می کنند دست بر نمی دارند؟ شاید جرأت این کار را ندارند؟ شاید رخوت این لذت ناپیدای شیطانی آنچنان با گوشت و خونشان آمیخته است که دیگر توان مبارزه ندارند؟

بعضی چیزها شاید ساده به نظر برسد. اما در عمل آن قدرها هم ساده نیست. کدام یک از ما امروز می تواند با افتخار سرش را بالا بگیرد و بگوید: «کالباس نمی خورم! فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که وظیفه دارم از بدن خودم مراقبت کنم. بنابراین از آنچه مضر است و ثمری جز به انحراف کشیدن ذائقه دارد دست می کشم» ؟؟

شهید آوینی شدن در ظاهر کاری ندارد. فقط نماز شب است و ارتباط با شهدا! کدام از ما این قدر همیت دارد که بگوید: «از وقتی فهمیدم امام زمان شاهد و ناظر اعمال ماست، شرم دارم در حضور ایشان سیگار بکشم»

...

برادران و خواهران من!

باید از خودمان شروع کنیم. آدم اگر آدم شد، عالم عالم می شود.

 

دوست دارم در تکمیل کردن مقاله «فرزندان کالباس، چت می کنند» نظرات شما را نیز بدانم.

 

 


 

سینرژی در کوهنوردی

...یکی از نمونه های خوب سینرژی، ورزش کوهنوردی است. به قول پیش کسوتان این ورزش، هیچ وقت در پایان کوهنوردی دست یکی را بالا و دست دیگری را پایین نمی برند بنابراین رقابت جای خود را به رفاقت می دهد. در این ورزش برای برنده شدن به سر و روی دیگری نمی کوبند یا پای دیگری را قلم نمی کنند. اینجا بدون داور و سوت و زنگ هیچکس خطا نمی کند و همه به یکدیگر خسته نباشید می گویند.

بدون هیچ دیدار و آشنایی قبلی همه با هم رفیق اند و سر سفره یکدیگر می نشینند.کمک به در راه ماندگان و سرمازدگان، اصلی پذیرفته شده است. نشان دادن راه و هشدار دادن خطر یک عادت است و به کسی که هیچ گاه او را ندیده ای و شاید در آینده هم هیچ گاه او را نبینی کمک می کنی چرا که کوه چنین ایجاب می کند، پس گزاف نیست اگر بگوییم کوهنوردی مدرسه اخلاق است.

انتخاب شده از وبلاگ سینرژی

 

 

با رفقا صبح جمعه به کوه می رویم. چون هفته های اول است زیاد خودمان را به مشقت نمی اندازیم. تپه نور الشهدا و کلکچال جای زیاد دوری نیست. ساعت شش صبح که پارک منظریه باشیم و نرم نرمک بالا برویم یقینا کمتر از دو ساعت راه است. خدا را چه دیدی شاید زیارت عاشورایی یا دعای عهدی هم خواندیم. منتظر همه دیده ها و ندیده ها هم می مانیم. البته بگویم آقا را اگر که بخواهی ببینی سه چهار ساعتی زودتر باید از خانه بکنی.

شاید اولش زحمت زیادی داشته باشد که آدم ساعت چهار- چهار و نیم از خانه بیرون بزند. اما آن بالا که رسیدی مشتاق می شوی که دوباره بیایی. به خاطر خودتان هم که شده زحمت این استارت اولیه را به خودتان بدهید. فکر نمی کنم لازم باشد از این شعارهای تحصیل، تهذیب ورزش بدهم. خودتان به اندازه کافی عاقل هستید.

قرار ما: صبح جمعه همین هفته، شش صبح، درب غربی پارک منظریه(درب کلکچال)

هیچ پلاکارد و پرچم و پوستری هم در کار نیست. یاعلی می گوییم و در راه رفاقت می کنیم.

 

فکر نمی کنم لازم به توضیح باشد که برنامه مخصوص برادران است و خواهران محترم هر وقت دلشان خواست می توانند با خانواده محترم هر جایی که دلشان خواست بروند. ما که بخیل نیستیم. شما هم بخیل نباشید. بگذارید برادرانه بگذرانیم.

 اگر مایل بودید که تشریفتان را بیاورید لطفی هم بکنید با یک نامه کوچولو مراتب را به اطلاع ما یا سایر دوستانتان برسانید که حتما منتظرتان بمانیم.

آوردن اطفال، تلفن همراه و تنقلات هم آزاد است.

 

عزت مزید

یاعلیش

گفتگوها (۲۰)

بسم الله .در مورد قسمت اول : ۲۰ /تکبیر/تایید/گریه و اعتراض و فریاد برسر هرچندتا رفیقی که داریم و همین مشکل را دارند. وقتی از یکجایی شروع شده باید در یکجایی هم پایان یابد . در مورد قسمت دوم : بابا اخوی بی خبر کجا ؟ چرا ما را خبر نکردید ؟ خب دعا کنید بتوانیم و بیائیم . خصوصا من که جسمم بسیار ضعیف شده اما اضافه وزن دارم .  قال علی علیه السلام : ان لبدنک علیک حقا. البته من برای هفته های دیگر اگر این تلاش ادامه داشت مسیر دیگری را پیشنهاد دارم که شاید سالمتر است. به این مجید خان هم یک جوری اطلاع بده . هرچند که در مشهد گرفتار گیر نیامدن بلیط است و از شانس او امام رضا رهایش نمی کند که بیاید. ی ا ح ق
راستی اخوی . من هم دست بکار شدم و آب و رنگ پاسداران را عوض کردم و بیماریهایش را رفع . بنظرم بسیار بهتر از گذشته شده . بیا ببین . نقدش کن . محتوا و ظاهر را .
سلام . در مورد قسمت اول بگم که ..... اصلا هیچی اونو ول کن که خودم درگیرم باهاش . در مورد قسمت دوم هم خوش بگذره
خوب است اشاعه این نظرات .من هم با شما موافقم .خوب است حداقل بچه های معتقد عمل کنند .........یا علی .....به ما هم سر بزن ......
سلام خسته نباشید. حدیث غریبی است این حدیث غربت انسان!!! بخصوص اگر فرزند کالباس باشی نه؟ یاد فرزندان همیشگی روح‌الله بخیر. راستی مومن دعامون کن و اگه یه سری بزنی و ارشادمون کنی خوشحال می‌شیم!‌ یافاطمه// آی عاشقان! من به نرخ روز زندگی نمی کنم! من خدای را به نرخ روز بندگی نمی کنم! من به نرخ روز زهر می چشم! زهر فقر! زخم می خورم! درد می کشم! من به نرخ روز تازیانه می خورم! من به نرخ روز سهم خویش را از این تورم و ورم گرفته ام ولی من به نرخ روز زندگی نمی کنم! من خدای را به نرخ روز بندگی نمی کنم! من به نرخ روز نان که هیچ آب هم نمی خورم! همچنان که ماه هاشمی تبار من نخورد در کویر کربلا در بلوغ تشنگی در کنار رودخانة فرات.
سلام... کاش می نوشتم آن چت بازها به بهشت نمی‌روند را... کاش وقت می‌شد... یا حق
فکر نمی کنم امثال ... ها که جامانده اند به این راحتی ها بتوانند جاماندگی شان را جبران کنند. یوسف شدن چه آسان... آنها همیشه برای بحث های زیاد وقت کمی دارند. اما برای چت ... کاش برای همه بحث های زیاد چنین بود. یاعلیش
چی بگم . جای بحث زیاده ولی وقت کم . یا علی
سلام. قدم رنجه فرموده بودین. باز هم تشریف بیارید از اونورا... راستی٬ آخرشه اینجا!!!!! موید باشید. یا حق
سلام // حقیر به عنوان یه گرد تو این دریای معنوی ایران خیلی خوشحال میشم وقتی می بینم دوستانی هستن که به ندای ولی فقیه و جانشین امام زمان عجل الله تعالی فرجه لبیک گفتن و به این ندای معظم له که فرمود در انقلاب نرم افزاری باید بسیج شد… بسیج شدین امیدوارم از صاحب این انقلاب حضرت بقیه الله الاعظم اجر حمایت از ولایت رو بگیرین // یا حق امام حسن مجتبی علیه السلام پشتیبانتون
دوباره سلام. ببخشید. فراموش کردم به سوالتان جواب بدهم. مسئله اول می شود یک دوم. (اثباتش را بلد نیستم ولی جواب همین است) در مورد سوال دوم هم باید بگویم بهترین راه این است که خیلی مودبانه پیاده شوید٬‌ سوئیچ ماشین را به آن دوست قدیمی تحویل بدهید تا پیرزن رو به موت را برساند بیمارستان٬ خودتان هم تشریف داشته باشید در خدمت آن نفر سوم. این طوری همه راضی می شوند. اگر باز هم سوالی بود٬ ‌در خدمتم. یا حق
جانا سخن از زبان ما می گویی... با چند نفر سر همین من بحثم شد... ولی یک چیزی هم هست دقت باید کرد که نفی یک تکنولوژی باعث تسلط ما نمی شه... ابزار باید در خدمت ما در بیاد... ولی متاسفانه بعضی از ما ها میریم محو ابزار میشیم و ... خداوند همه ما را در خلوتمان به راه راست هدایت کند... در مورد مطلب کوه هم خیلی دوست دارم بیام ولی شرمنده مشکل فنی!! دارم نمی تونم کوه برم...  راستی اون جلسات رو هم من دیگه نمی رم ... اگه خواستین برین از طریق دیافه در وبلاگ یاران موعود...  دیده بان برج مینو
سلام  زود قضاوت می‌کنی آقا سید صالح و می‌تونم فقط بگم که ببخشید مطلب زیر مال من نیست اگه حذفش کنید ممنون می‌شم!!! نمی‌دونم باید بااین موجود دوپایِ ... چکار کنم کاش این پرشین بلاگ برای ثبت آدرس رمزی چیزی دریافت می‌کرد اگه راهنماییم کنید ممنون می‌شم در ضمن مجبور شدم تیتر وبلاگ رو توضیح بدم راستی اومدم جواب پیامتون رو بدم نمی‌دونم باید چی بنویسم آخه درست نفهمیدم راستی ممنون که سر زدید و راستی تر اینکه فکر کنم یه مدتیه ماها تذکر دادن یادمون رفته تذکر بدید ولو اینکه من خوشم نیاد. یافاطمه
سلام . آیا لازم است که من هم راجع به این موضوع نظری بدهم . راستی یادم آمد که آن کلیدی را که برای چت کردن دریزد درست کرده بودیم دوباره به حالت اول برگردانیم البته نمی دانم چه کسی متوجه این موضوع خواهد شد. شاید اقای شایق ( مرتضی و ما ) شاید هم مستاجر بعدی . علی الحساب این یکی را داشته باش تا بقیه ی گندهایی را که زده ایم و جمع نکرده ایم یادمان بیاید
از طرف حمید هم توروحت
سلام هم‌کلاسی! نمی‌دونم شاید مشتاق زیارت شدم بخاطر اینکه ...!!!‌ آقا سید دومی (آقا صالح) اینجا عالم وهمه!!! توی عالم وهم هم شیطون هر غلطی شاید بتونه بکنه!نه؟ مثلا جای یکی دیگه پیام بگذاره! یا حتی خودش رو یکی دیگه معرفی کنه (اسم واقعی من صادق نیست!!!) و ... پس کجا آمریکا هیچ غلطی نمی‌تونه بکنه؟ جایی که از عالم وهم می‌گذره! آیةالله جوادی التفاتی به تعبیر (شهاب رصدا)  در قرآن دارند می‌گن خدا اجازه به شیطان نمی‌ده که از عالم عقل رد بشه!!! و اما در مورد خودمان!!! وقتی میگن هوی یاد خلاء بیشتر میفتم تا اینکه چیزی باشه! ما خیلی چیزا نداریم! نداشته‌ها می‌چربه! و اما در مورد خودم یه بار یه کاری کردم به خیال خودم احتیاط بابام ناراحت شد گفت این خرمقدسیها چیه!!! اونوقت دیدم ساحت دین یه اصول کلی داره همچین بیچهارچوب نیست که نتونه جواب بده! شاید با ظهور قائم بعضیها هیبت پیامبر جدیدی رو پیش خودشون متصور بشن ولی آقا با همین دین کامل کار می‌کنه! اینها رو در مورد مطلب بچه‌های کالباس گفتم بعید می‌دونم دیگه برام پیام بگذاری ولی خب اگه کامل شد بهم ایمیلش کن خدا دل امام زمان رو با همه بدیی که در حقش کردم برام نرم کنه یافاطمه
دکتر مددپور: انسانی که از محیط فطری و روشنگاه زمین و آسمان دور می افتد و تبعید می شود محکوم به زیستنی یکسان و قاعده مند چون دیگران می شود . زیستن به نحو یکسان در جامعه مدنی دنیوی برای اکثریت مردم امری مقبول و قابل تحمل است و عقل مشترک همگانی و مهم متعارف انسانی حضور در آن را به سرعت توجیه می کند . عالم انسان متوسط همواره چنین است اما خلاف آمد عادت تراژیک به انسانهای برتر و استثنائی چونان اولیاء دینی و قهرمانان اساطیری تعلق می گیرد . چنانکه درام به انسان متوسط و میانمایه تعلق دارد و کمدی به انسان دونمایه .
قبلا چنانکه گفتیم انسان انقلابی در برابر نظام یکسان ساز مصرف گرای مدرنیته غرب طغیان و شورش می کند و انقلاب اسلامی در نظر بوتل نشان این طغیان و سرخوردگی در برابر مدرنیته است.
راستی سیدجان پیامی هم قبلترها فرموده‌بودید که جوابش لینک زیر. سری بزنید بد نیست! یا فاطمه. یه جایی از قول سید اهل قلم نوشته بود "زندگی، مرا به راهی کشاند که ناچار شدم رودربایستی را نخست با خودم و سپس دیگران کنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم که تظاهر به دانایی، هرگز جایگزین دانایی نمی شود... باید در جستجوی حقیقت بود و این مقامی است که هر کس براستی طالبش باشد، آنرا خواهد یافت... با شروع انقلاب، حقیر تمام نوشته های خود را اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای کوتاه، اشعار و غیره در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که حدیث نفس باشد، ننویسم و دیگر از خودم سخنی به میان نیاورم، هنر امروز، متاسفانه حدیث نفس است و هنرمندان گرفتار "خود"اند."برام دعا کن مومن! یه دانشجوی عادی! یا حق (راستی ش آخر یالیش یعنی چی؟)
و راستی تر اینکه توی ماهنامه سوره دیدم آقا مرتضی برای فیلم برداری یکی از جلسات آیة الله جوادی میرن علی الظاهر جلسه انجام نمیشه!!! بعد شروع می‌کنن در مورد هنر و ساحت دین حرف می‌زنن قبل از اینکه متن بچه‌های کالباس رو بنویسی یه نگاه بهش بنداز! (آیةالله جوادی شاید در مورد کوبیسم نتونی بهش استناد کنی ولی دین رو خوب فهمیده.) دیگه مزاحمت نمی‌شم خدا فرج این قوم و خویشتون رو زودتر برسون یافاطمه
http://bashgah.net/Articles/bodya.asp?id=4847
  • هیات انصار المهدی(عجل)-اصفهان
  • این جمله آقا مرتضی منو دیونه کرد... خیلی به دلم نشست ... از وقتی فهمیدم امام زمان شاهد و ناظر اعمال ماست، شرم دارم در حضور ایشان سیگار بکشم ....

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی