::: در این جا من نظرات خودم را می گویم. قصد ندارم چیزی را به کسی تحمیل کنم. اما خواهش می کنم بر روی آنها فکر کنید و نظر بدهید:
آن چه وبلاگ نویسی را مهم و ارزشمند می کند ارزش و تقدس قلم است. شاید پی بردن به مفهوم قلم کمی سخت باشد. اما کمی بیاندیشیم:
همه ما حرف می زنیم و این حرف زدنها معمولا معطوف به مسائل جاری زندگی روزمره و اطراف می شود.
همه ما فکر می کنیم و این فکر کردن معمولا معطوف به چاره جویی برای مسائل و مشکلات روزمره و اطراف می شود.
اما همه ما نمی نویسیم. (نوشتن صرف سیاه کردن کاغذ با خودکار نیست) یعنی آنچه می اندیشیم و به نظرمان اهمیت دارد و برای خودمان و دیگران در آینده قابل استفاده کردن است بر روی کاغذ مکتوب نمی کنیم. برای همین حرف زدنمان و فکر کردنمان در همان حد سحطی خودش باقی می ماند. اما اگر ما مجبور شدیم آن چه می گوییم و آن چه می اندیشیم، بنویسیم آنگه کنار هم قرار دادن نوشته های زمان های مختلف خیلی چیزها را رو می کند و تهی بودن و بی فکری ما را کاملا مشخص میکند. نوشتن آدم را مجبور به فکر کردن می کند و آرام آرام دقت و بصیرت فرد را بالا می برد. عادت به نوشتن عادت به خواندن را هم به همراه می آورد و بالا رفتن سطح اطلاعات فرد، احتمال دست یافتن به مفاهیم سطح بالاتر را زیاد می کند. این ها بسان زنجیره ای هستند که حلقه اصلی آن نوشتن است. با دقت در خود و اطرافیان به خوبی این حرف ها را درک می کنید. آن دوستانی از شما که اهل نوشتن نیستید (نه این که نمی نویسند) به ندرت حرف خیلی خاصی از خودشان برای زدن دارند و یا لااقل حرف های آن ها فقط به درد امروز می خورد و کمکی به فردا نمی کند.
معجزه وبلاگ نویسی این بود که نوشتن را به سطح متوسط جامعه کشاند. آدم هایی که قبل از بوجود آمدن این پدیده رابطه ای با کاغذ و قلم نداشتند برای ابراز وجود و نشان دادن خودشان هم که شده مجبور به نوشتن شدند. این نوشتن از همه ی چیزهایی شروع شد که در اطرافشان می گذشت و بعد از گذشت چند ماه همگی دریافتند که چقدر فکر نمی کنند! تب هجوم به سمت این ابزار و بعد تعطیلی تعداد زیادی از این صفحات، شکست خوردن آن هایی را نشان می دهد که نتوانستند فکر کردن بیاموزند. آن هایی که ماندند کم کم آموختند که حلقه گم شده ی حرف زدن و فکر کردنشان «نوشتن» است. (از همه این داستان، خواصی را که کارشان نوشتن است و اهل مطالعه و قلم هستند و وبلاگ را هم مانند روزنامه و مجله و کتاب، راهی برای ارتباط با مخاطب می دانند، فاکتور بگیرید)
علت توجه ویژه به مقوله وبلاگ و وبلاگ نویسی یقینا فقط «نوشتن» است و نوشتن یعنی آماده و عرضه کردن محصول فکری خود برای دیگران در قالبی که بتواند مفهوم را منتقل کند به صورت مکتوب.
مکتوب بودن امکان بازنگری و استناد به فکر و حرف را ممکن می سازد و این گونه است که قلم ارزش قسم خوردن را پیدا می کند: ن و القلم و ما یسطرون
اگر قرار باشد مجموعه ای از وبلاگ نویسان مسلمان شکل بگیرد ماهیت تمامی فعالیتهای آن می بایست حول محور نوشتن باشد. ارتباط برقرار کردن با وبلاگ نویسان باید از طریق نوشتن باشد و -خودمان را گول نزنیم- چت روم جای نوشتن نیست. کامنت هم جای حرف زدن نیست. باید پیغام کوتاه گذاشت و از طریق ایمیل ارتباط نوشتاری برقرار کرد. باید به نوشتن عادت کرد. این خیلی مهم است.
یاعلیش