1.
جمع مشورتى قوى در زمینهى راهبردهاى کلان مورد نیاز آقاى ضرغامى است. ایشان باید با ریاست خود و به مدیریت خود یک جمع مشورتى براى راهبردهاى کلان داشته باشند که مردمان هوشمندى بنشینند و قوى کار کنند. حالا البته ایشان اشاره کردند که جمعهاى مشورتى در هر شبکه یا ظاهراً در هر بخشى هست، که بسیار خوب است، ولى مجموع سازمان هم به نظر من به این جمعها نیاز دارد تا بتواند بهطور دایم پشتیبانى کند؛ این همیشه مورد تأکید من بوده است و از سابق هم من این را به مدیران قبلى میگفتم.
2.
چشمانداز، هدف ها و راهبردها را حداقل براى پنج سال تدوین کنید. البته در خلال صحبت گفتند که یک چیزى تدوین شده است. مشخص شود که سرِ پنج سال به کجا مىخواهیم برسیم؛ قابل اندازهگیرى باشد.
3.
به شدت توجه کنید که چهرهپردازىهاى منفى و ناصالح در صدا و سیما انجام نگیرد. من گاهى دیدهام انسانهایى که هیچ ارزش عددى، علمى و هنرى ندارند، در صدا و سیما با پول مردم چهرهپردازى مىشوند. چرا؟ یک انسانى که در رشتهى خودش - حالا من البته نمىخواهم خیلى مطلب را باز کنم - اینقدر انسان ارزشمندى نیست و انسان متوسطى است، او را بیاورند و چند ساعت از وقت تلویزیون -دو ساعت یا یک ساعت- را به زندگى او، به خانوادهى او، به گذشتهى سرتا پا کمارزش او مصروف کنند؛ چرا؟ بهنظرمن علاوه بر اینکه این «چرا» وجود دارد، «منفى» هم است. خوب، این الگوسازى است؛ ما چه کسى را مىخواهیم الگوى این جوانها قرار بدهیم؟ اینطور آدمهایى را؟!
4.
یک تذکر مهم، وقتگذارى مدیران و نپرداختن به کارهاى دیگر است. من خواهش مىکنم مدیران صدا و سیما همان کارى را که الان در صدا و سیما دارند، مهمترین کار بدانند و بهکار دیگرى نپردازید؛ این مهمترین کار شماست. پرداختن بهکار دیگر، شما را از هر دو کار باز مىدارد. من یک وقتى در شوراى عالى انقلاب فرهنگى، زمان ریاستجمهورى، جملهیى را از کتاب سیاستنامهى خواجهنظامالملک نقل کردم...این است:
زنهار! مردى را دو کار مفرما؛ مردى و کارى.
یک مرد، یک کار. راست مىگوید. حالا خودِ خواجه نظامالملک ده تا کار داشته!
ولى به قول سعدى:
جز به خردمند مفرما عمل
گرچه عمل کار خردمند نیست
خردمند مدیریت میکند؛ عمل را به عهدهى دیگران مىگذارد. بههرحال، مردى و کارى. به این کار اهمیت بدهید؛ این کار خیلى مهم است.
5.
یک مسألهى دیگر، سبک و چالاک کردن حوزهى ستادى است. حالا که ایشان گفتند، بیست و هفت هزار و خردهیى همکار، من ناگهان تکان خوردم. خیلى سازمان گسترده است. یکخرده سازمان، بخصوص حوزههاى ستادى، را جمعوجور کنید؛ چالاک کنید، کوچک کنید؛ این خیلى مهم است. معلوم است که وقتى اینطور است، شما بودجهى جارىتان چقدر مىشود، تا حالا برسید به مشکلات بودجهیى دیگر که مطرح کردند.