وبلاگ یک رسانه است و سهل و رایگان بودنِ استفاده از آن، وسوسهی کشیدهشدنش را به متن هر فعالیت یا فرآیندی تشدید می کند. نو بودنِ رسانهی وبلاگ نسبت به رسانههای دیگر (حتی خودِ اینترنت) هم، علاقه و انگیزهی نوجویان که اکثراً طبقهی جوان و جوانمرد (!) جامعه هستند را در استفاده از آن افزون میکند.
نظام آموزش و پرورش ما هم که مبتنی بر رسانه های قدیمی و تکراریِ معلم، گچ و تخته، نقشه و کره جغرافیایی و قس علی هذا است، به شدت مستعدِ بازشدن پای اینترنت و بخصوص وبلاگ به آن است.
«رسانه» واسطِ پیام میانِ فرستنده و گیرنده است و با یک تحلیلِ سادهی خطی، در نظامِ فعلیِ آموزش و پرورشِ ما، وبلاگ میتواند ضمن حضور در جایگاه های قبلیِ رسانه، جایگاههای جدیدی برای خود تعریف کند. در ذیل به اختصار به تبیین این جایگاهها و ذکر نمونه هایی از آن بسنده میکنیم:
الف) وبلاگ و جایگاههای قدیمی رسانه در نظام آموزش و پرورش
1- رسانهی واسطِ معلم و دانشآموز
از دور، شاید همهی بارِ آموزش در مدرسه، به رابطهی معلم با دانش آموز ختم شود. معلم است که در کلاس مطالب را بیان میکند، به سؤالات پاسخ میدهد، تکلیف تعیین میکند، تنبیه و تشویق میکند، آزمون میگیرد و نمره میدهد. لذا طبیعی است که رکن اصلیِ آموزش در نظامِ ما «معلم» باشد.
میدانیم که معلم خود یک رسانه است و با به کارگیریِ همهی ابزارهای موجود، سعی در نظمدهی به محیط آموزش می کند. معلمان نوجویِ امروز، علاوه بر تمامِ وسایلِ قدیمی، به سراغِ اینترنت و وبلاگ رفتهاند و سفرهی کلاسِ درس خود را بر روی شبکه نیز پهن کردهاند.
قراردادن مطالبِ مکمل درسی، طرحِ سؤالاتِ چالشی و امتیازی، پاسخ به سؤالات، بحث و گفتگوی علمی و قراردادن نمونهی سؤالات و آزمونها بر روی وبلاگ را میتوان به عنوان شایعترین استفادهی کلاسیِ معلمین از وبلاگ بر شمرد.
همچنین یادآوریِ تلخ و شیرینِ خاطراتِ کلاسهای گذشته و درجِ پند و اندرز و احساسات و آرزوهای معلمانه، از دیگر کارکردهای واسطِ جدیدِ معلمان و دانشآموزان است.
2- رسانهی واسطِ دانش آموز و معلم
ابرازِ وجودِ دانشآموز و دیده شدنِ او توسط معلم هم از ارکانِ آموزش در کلاسِ ماست. معلم میبایست در به شوق آموردن دانشآموزان بکوشد و آنچه خود میگوید، از کلامِ آنها بجوید. فعالیتهای کلاسی، پروژههای انفرادی و گروهی دانشآموزی، تمرینهای خلاقانه، ایده ها و نظرات پیرامون فضای کلاسِ درسی، همینطور ارایهی اخبار و مطالبِ موردِ علاقه پیرامون موضوعات درسی از کارکردهای رایج وبلاگهای دانش آموزی مرتبط با معلمین است.
عمدتاً این وبلاگها با درخواست و تشویقِ معلم تشکیل میشود و فعالیت در آن موجب کسب قسمتی از نمرهی کلاسی میشود.
3- رسانهی واسطِ دانش آموز و دانش آموز
همهی آموزش و پرورش در مدارس، صرفاً از رابطهی معلمین و ارکان مدرسه با بچهها اتفاق نمیافتد. اکثراً در فضای روابط دانش آموزان با یکدیگر و در گروههای همسالِ دوستی، تعالیم و تأثیرگذاریهایی رخ میدهد که در هیچ کلاس یا آزمایشگاهی به این قوت اتفاق نمیافتد. بیراه نیست که از فضای آموزشیِ (مثبت یا منفی) موجودِ میان دانشآموزان به «مدرسهی نامرئی» تعبیر میشود.
این مدرسهی نامرئی به سرعتِ چشمگیری بر روی شبکه و از طریق رسانههای مختلفِ اینترنتی از جمله وبلاگها گسترش یافته و بیشتر از آن که مورد تعریف و تمجید مربیان قرار گیرد، باعث هراس و نگرانیِ دستاندرکارانِ آموزش و پرورش شدهاست.
روابطِ میان دانشآموزی در اینترنت به خاطرِ اینکه عمدتاً بیاذن و ارادهی مدرسه اتفاق میافتد، در نظرِ اول تهدیدکنندهی نظم و نظام مدارس است. مدیران و معلمان قبل از هر چیز به این فکر میکنند که چه چیزی وجود دارد که دانشآموزان ممکن است در فضای شبکه برای هم به اشتراک بگذارند و جوابهای آنها محدودهای از کلماتِ اکثراً ممنوع و غیرِمجاز را در بر میگیرد. لذا به انحاء مختلف تلاش میکنند تا از بوجود آمدن چنین روابطی جلوگیری نمایند. حال آنکه به تعبیری اگر چنین حصری ممکن هم باشد، که نیست، باز راه به جایی نخواهد برد.
(در اینقسمت میبایست چندین مقالهی مفصل نوشت تا بلکه بتوان راهحل یا اثباتی برای این فرضیه یا هر فرضیهی دیگری یافت. در اینجا خوانندگانِ محترم را به مقالهی گرامیِ انفجارِ اطلاعاتِ مرحومِ سیدمرتضی آوینی ارجاع میدهم. بلکه کمی از درهمتنیدگیِِ فلسفیِ ماجرا کاسته گردد.)
به نظرِ نگارنده، آموزش و هدایتِ صحیحِ دانشآموزان در بکارگیری وبلاگ توسطِ مدرسه، اصلیترین راهِ درمانِ این مشکلات است. (برای نمونه هدایتِ شورای دانشآموزی برای استفاده از وبلاگ و الگوسازیِ فعالیتِ شورا برای سایرِ دانش آموزان)
4- رسانهی واسطِ مدیر (ارکان مدرسه) و دانش آموز
از دیگر کاربردهای وبلاگ در فضای مدرسه می توان به واسطِ ارتباطی میانِ تمامِ ارکانِ مدرسه و دانش آموزان اشاره کرد. هر چند که نیازها و استفادههای اینگونه از وبلاگ، این پدیده را شبیه به وبسایت می کند، اما برای انبوه مدارسِ فقیرِ ما که از نظرِ دانشِ فنی، هزینههای نگهداری و بهرهبرداریهای حرفهای از یک وبسایتِ واقعی دچار مشکل هستند، رسانهی وبلاگ، مقدمهای برای ورود به دنیای وب محسوب میشود.
ارائهی گزارش ها و تبلیغات برنامههای مختلفِ مدرسه، اطلاع رسانیِ قوانین، شرایط، امکانات و محدودیت های مدرسه، تشویق و معرفیِ دانشآموزانِ و یا فعالیتهای برتر مدرسه، همه و همه از استفاده های رایج «وبلاگسایت»های مدارس است.
5- رسانهی واسطِ معلم، مدرسه و اولیا
انجمن های اولیا مربیان از ارکان نظامِ آموزش و پرورشِ ماست و طبیعتاً با گسترشِ فرهنگِ استفاده از اینترنت، وبلاگ میتواند پیوند دهندهی خوبی بین انجمن و مدرسه باشد.
هر چند که نمونههای اینچنین کاربردی در حالِ حاضر بسیار اندک و محدود است، اما به تدریج با بالارفتن سطح آگاهی اولیا، مطمئناً شاهد رشد اینگونه کارکردهای رسانهایِ وبلاگ نیز خواهیم بود.
ب) وبلاگ و جایگاههای جدید رسانه در نظام آموزش و پرورش
6- رسانهی واسطِ معلم و معلم
یکی از مواهبِ ثابتشدهی وبلاگ، ایجادِ امکانِ ارتباطِ اهالیِ پراکندهی یک صنف در مکانهای دور از هم و به اشتراک گذاشتن تجارب و اندیشههای آنان است.
از نخستین روزهای افتتاح وبلاگشهر، این کارکردِ رویایی به شکلِ فزایندهای رخ نمایان کرد و در مدتِ کوتاهی تشکلهای صنفی زیادی در وبلاگها به راه افتاد.
امروز بعید به نظر میرسد که شما به وبلاگِ یک معلم سر بزنید و نتوانید در فهرستِ دوستان و آشنایانِ او، اسامی و آدرسِ وبلاگِ معلمین و همکارانی را بیابید که حتی شاید تا به حال همدیگر را ندیدهاند و مکالمهای نکردهاند. اما از حالِ هم خبردارند و مشکلاتشان را با هم در میان میگذارند.
حلقههای وبلاگیِ معلمین از فعالترین حلقههای وبلاگی است و از بیانِ مسایل و مشکلاتِ علمیِ تخصصی گرفته تا نقد و نظر دربارهی تجربههای تربیتی و نظریهپردازی در مبانی بنیادیِ تعلیم و تربیت میتوانید در این حلقهها پیدا کنید.
در هر صورت کارِ معلم سخن گفتن و سخن شنیدن است و حالا چه جایی سادهتر، ارزانتر و جدیدتر از وبلاگ برای ابرازِ وجود و به عرصه کشیدنِ تواناییها مییابید؟
7- رسانهی واسطِ اولیا و اولیا
هر چند که این کارکردِ آخر چندان نظام یافته نیست و شاید واقعاً هیچگاه نتوان آن را نظاممند کرد، اما هر دردِ دل و نقد و نظری که در وبلاگِ یک پدر یا مادر در موردِ فرزندش و وضعیتِ مدرسه و کلاس و معلمش بیابید، میتواند از مصادیق رسانهی واسطِ اولیا و اولیا باشد.
البته معمولاً نظرات و پیامها برای چنین مطالبی صرفاً از سوی سایرِ اولیا نیست و ممکن است هر کسی اظهارِ نظر کند و یا نکتهای بگوید. اما طبیعی است که پدران و مادران زبان یکدیگر را بهتر میفهمند و به یکدیگر بیشتر اعتماد میکنند.
با گسترده شدن دایرهی وبلاگنویسها و وبلاگ خوانها، بدیهی است که نمونههای چنین کارکردی نیز افزون شود.
همهی آنچه ذکر شد، شاید منبع و مأخذ مشخص و قابلِ بیانی نداشته باشد، اما برگرفته از تجربهی پنجسال معلمی و وبلاگنویسیِ نگارنده است و هرچند در آن خطا و لغزشی مشاهده گردد، اما مصادیق و نمونه های فراوانی در وبلاگستان برایش موجود است. شایان ذکر است که تمامیِ کارکردهای یاد شده، حداقلهای موجود در فضای فعلی است و البته در حالِ حاضر فعالیتهای مرتبط و پیشرفتهتری نیز وجود دارد که از ذکرِ آن ها به خاطرِ خاص و غیرِقابلِ الگوبرداری بودن صرف نظر کردیم.
* این مقاله، اول بار، به درخواست رفیقی حقیقی برای انتشار در نشریهای مجازی به تاریخ هفتم دیماه هشتاد و شش نوشته شد. از آنجا که از تاریخِ فوقالذکر تاکنون اثری از آن رفیق و آن نشریه در دست نیست (!) و احتمال دادم که متن از دهن بیافتد، رأساً اقدام به انتشار آن نمودم.