از مجلهها هابیل، سوره، گلآقا و خیمه و از کتابها چهارده خورشید و یک آفتاب، دربارهی اینترنت و سفرنامهای که گم شد. هیچ ترتیبی در این فهرست وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد.
*
«هابیل» از عجیبترین چیزهایی است که ممکن است دیده باشید. از سه چهار سال پیش، یک مشت بچه طلبه و دانشجوی اصفهانی دور هم جمع شدهاند و مجلهای را پیرامون تاریخ و فرهنگ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در میآورند. قیافهی متمایز و زیبای مجله، نگاهِ کاملاً غیر ژورنالیستی به موضوعات، و گسترش حلقهی نویسندگان و خوانندگان در مدت انتشارِ هابیل، آن را از انحصارِ اصفهان درآورده و کاملاً ایرانی کردهاست.
«کتابهای روایت فتح»، «شهید سید مرتضا آوینی»، «نسل ما»، «بسیج» و ... از عناوین موضوعات ویژهی هابیل تاکنون است. در شمارهی پیشِ رو هم پنبهی رضای امیرخانی را زدهاند. باید جالب شده باشد.
*
«سوره» بعد از کودتای پارسال - پیرارسال و ماجرای جبههی فرهنگی و وحید جلیلی و ... در سکوتِ تبلیغاتی پرونده های خوبی را جمع و جور کردهاست. مجلهای که اسمِ سردبیر و هیأت تحریریهاش نگفتنی و نهفتنی شده است، در آخرین شماره به سراغ معلم دوستداشتنیِ قرآن، آقای قرائتی رفته است.
بامزه بودن، آخوند بودن، معلم قرآن بودن و در تلویزیون بودن و در تلویزیون ماندن ویژگیهای خاصِ آدمی است که همهمان میشناسیمش. این شمارهی سوره بهانهای شد تا یادم بیاید خیلی از چیزها را مدیون چه کسی هستم. خواندنِ زندگینامهی این آدمِ زنده و سرشناس که به سختی میشود دوستش نداشت، تکان دهنده است.
از همهی دوستانِ عزیزم، مخصوصاً شبه پیامبران و پیامبران پاره وقت، تمنا دارم از پدیدارشناسی آقای قرائتی غفلت نکنند.
*
«گلآقا» ی نازنین و دوستداشتنی به همت اعوان و اذناب آبدارخانهی گلآقایی انتشارِ هفتهنامه را از سرگرفته است و هر چند که همچنان و به شدت دومخردادی و خاتمیچی میباشد، ولیکن خوب چیزی است!
خندیدن حقِ همه است. حقتان را بگیرید!
*
«خیمه» ماهنامهی فرهنگی اجتماعی و سازمان تبلیغاتی است؛ باشد! دلیل نمیشود که از چهار سالِ پیش تا امروز بهتر نشده باشد! از یکی دو شمارهی اخیرش چیزهای زیادی یاد گرفتهام. شاید رفقا از آقای زائری و همکارانش دلِ خوشی نداشته باشند. ولی کارِ خوب از هر که صادر شود جای تعجب (تشکر!) دارد.
محرم در پیش است و به شدت دل تنگِ خیمه هاست...
*
«چهارده خورشید و یک آفتاب» را یک مشت اصفهانیِ پر انرژی درآوردهاند؛ چهارده جلد. مرکز آفرینشهای ادبی قلمستان.
نشستهاند و به سبکِ یادگاران، از هر کدام از معصومین صد تا حکایت، حدیث، روایت یا ... به ترتیب کردهاند و فشرده. اگر توانستهاند داستانکش کردهاند و اگر نه فقط ویرایش زبانی.
یک بار که از اول تا آخرش را بخوانید می فهمید که چرا وضعِ شیعه امروز اینطوری است! در حقیقت ملتفت میشوید که وقتی ما که برای خودمان اینقدر فرهیخته و باسواد و کتاب خوان میباشیم، هیچچیز از امامانمان نمیدانیم، چرا دیگران ...
مجموعه کتابِ این اصفهانیها را توی تهران به سختی میشود پیدا کرد. منتظر نمایشگاهی باشید که آفتابی بشوند.
*
«دربارهی اینترنت» را یک آدم بسیار جالب به اسمِ هیوبرت ال. دریفوس نوشته است و علی فارسی نژاد خیلی جالب ترجمه کرده و نشر ساقی (هووی روایت فتح!) خیلی جالب در سال 83 چاپ کرده.
این کتاب مال سال 2001 آمریکا است و با توجه به سرعت پیشرفت اینترنت، کتابی قدیمی به حساب میآید. اما اگر توی خطِ فنآوریهای نوین و آموزش از راه دور و دنیای مجازی در میهن عزیزمان باشید، میفهمید که مباحثش برای متخصصین و صاحب نظرانِ گرامیِ ما نه تنها جدید که حتی نوآورانه هم میباشد! اصولاً کارشناسان و مدیران محترمِ ما چون بسیار نابغه و تیزهوش اَستند، جهشی عمل میکنند و بدون خواندنِ کتابهای قدیمی، فرمایشهای جدید مینمایند؛ اسمش را هم میگذارند نوآوری! حیف که آقایان وقتی برای مطالعهی این کتابها ندارند. از بس که طفلکیها کار میکنند.
دریفوس یک فیلسوف بهروز، بامزه و اهلِ تحقیق است و نشستن پای حرفهایش، اگر اصولاً اهلِ حال باشید، شما را سرِ حال میآورد!
*
«سفرنامهای که گم شد» را فریبا کلهر برای نوجوانان نوشته و شرحِ داستان وارِ سفرِ ابالحسن علی بن موسی علیهماالسلام از مدینه تا به مرو است. ظاهراً مأمون عدهای را مأمور کرده بود تا در این سفر هر آن چه از امام میبینند بنویسند و گزارش کنند. اما متأسفانه تاریخ چیزی ار این گزارش ها را حفظ نکرده است.
نویسنده کوشیده با همهی چیزهای پراکندهای که از این ماجرا باقی مانده قصهای بسازد که ذرهای ما را به شخصیت برجستهی ثامن الحجج نزدیک سازد. برای دوستانی که خیلی طبع مشکلپسندی ندارند، کتابِ خوبی است.
(دفتر نشر فرهنگ اسلامی / 1385 / 1250 تومان)
پ.ن:
* عیدتان مبارک.
** هر چه داریم از غدیر داریم؛ و هر چه نداریم از فراموشی غدیر نداریم.
*** عراقیها هم به جای «رزمیدن» به «کفشیدن» روی آوردهاند. اگر همین کار را لااقل چهار سالِ پیش میکردند، چهار سالِ بعد، بیشتر بهشان خوش میگذشت.
**** آل سعود، حزب بعث، بهاییت، بمبئی، دبی، طالبان، محمود عباس و ... چرا همهی اتفاقات این اطراف به اسراییل مربوط میشود؟
***** چند روزی است دلم میگیرد...
تاریخ واقعی درج نظر: یکشنبه، ۱ دی ۱۳۸۷