پیش از این گفتیم آداب فردی، ارتباطی و اجتماعی در کاربری رسانهها را به اختصار «فنآداب» مینامیم و ضروری است که همه ما در حوزههای مرتبط با شأن و جایگاه خود، این آداب را بشناسیم و در رعایت آن بکوشیم.
در این نوبت برخی نکتههای اخلاقی در زمینه «اظهارنظر» و «تحلیلگری» در رسانههای مجازی را مرور میکنیم.
پیش از پیدایش اینترنت، برای کسب آگاهی نیاز به تلاش و حرکت زیادی داشتیم. پاسخ سؤالها یا در کتابها بود یا نزد دانشمندان. برای دسترسی به کتابها یا دانشمندان هم باید از جایمان بلند میشدیم و با صرف زمان و هزینه، به کتابخانهها و محافل علمی و مدارس و دانشگاهها میرفتیم. به همین دلیل افرادی که از موضوعات تخصصی سر در میآوردند و میتوانستند تحلیل دقیق و آگاهانهای از شرایط و اوضاع ارائه دهند زیاد نبودند.
اما امروز همه با یک گوشی هوشمند در دست و یک جویشگر مجازی (Search Engine) زیر انگشتان، دانشمند هستند؛ از آخرین یافتههای فضایی باخبرند؛ قرص و دارو تجویز میکنند؛ برای فعالیت در بورس راهبرد پیشنهاد میدهند؛ سیاست داخلی و خارجی را به هم میدوزند؛ گیاهان آپارتمانی را تیمار میکنند و در تربیت کودک صاحبنظر هستند. گویی «دسترسی به اطلاعات» کاملاً جایگزین «دانایی و تخصص» شده است.
در این شرایط که هر روز در هر گروه و کانال و اتاق مجازی با بحثها و اظهارنظرها و تحلیلهای گوناگون از آدمهای غریبه و آشنا روبرو میشویم، «اخلاق» چه توصیههایی به ما دارد و چه کمکی میکند که شرایط را برای خودمان و دیگران بهتر کنیم؟
۱- شناخت «دانش وانمودی» از «دانش عمیق»
ماجرای بامزهای نقل میکنند از «ماکس پلانک» (فیزیکدان آلمانی برنده جایزه نوبل در سال ۱۹۱۸ م.) که شهر به شهر برای تشریح نظریات علمی خود سفر میکرد و رانندهی او که در همه این جلسات حاضر بود، تمام سخنرانیهای تکراری او را از حفظ کرده بود. یک بار برای شوخی آقای راننده بجای خود دانشمند به بالای صحنه رفته و با دقت همان سخنرانی علمی تکراری را برای حاضران بازگو کرده بود. اما در آخر سخنرانی وقتی در پاسخ به سؤال علمی یکی از مستمعان درمانده بود، اشاره به جناب ماکس پلانک (که لباس راننده را پوشیده بود) کرده و گفته بود: پاسخ این سؤال شما را حتی رانندهی من هم بلد است! و این طور از زیر بار پاسخ واقعی در رفته بود.
اصطلاح «اثر شوفر» یا «دانش شوفر» (شوفر به معنای راننده در زبان آلمانی) با ارجاع به این داستان خوشمزه، به افراد سطحینگری اشاره میکند که صرفاً بخش قابل مشاهده دانش را میبینند و گمان میکنند که کل دانش را به خوبی دریافت کردهاند، در حالی که این فقط توهمی از دانایی است نه خود دانایی. دانشهای تخصصی مانند کوه یخ دارای عمقی بسیار بیشتر از چیزی است که در ظاهر دیده میشود و اینجاست که از نظر اخلاقی ادعای صاحبنظر بودن در سیاست، اقتصاد، پزشکی، مدیریت، دین، فرهنگ و … بدون مطالعه عمیق و اندیشه دقیق، ادعایی نادرست و گزاف است.
۲- شناخت ریشههای توهم دانایی
فرض نکنیم که «توهم دانایی» فقط برای مادربزرگها یا بچهمدرسهایها رخ میدهد. آقایان دیوید دانینگ و جاستین کروگر در سال ۱۹۹۹ م. طی تحقیقاتی نشان دادند که همه ما در معرض توهم دانایی هستیم. اثر «دانینگ – کروگر» به زبان ساده میگوید:
«افرادی که در یک مهارت ضعیف هستند، متوجه نیستند که ضعیف هستند و سطح توانمندی خود را بالاتر از آنچه هست برآورد میکنند. در طرف مقابل، افرادی که در یک مهارت بسیار قوی هستند، به قوی بودن خودشان آگاهند، اما فکر میکنند که حتماً دیگران هم چنین مهارتی را دارند و توانایی دیگران را بالاتر از آنچه هست برآورد میکنند!»
این اثر، خیلی هم غیرمنتظره نیست. بسیاری از ما این وضعیت را در خودمان و دیگران تجربه و مشاهده کردهایم. به بیان دیگر، توهم دانایی نوعی سوگیری شناختی است که افرادی که در مسیر دانایی قدم بر میدارند در اولین مراحل مهارتآموزی و تجربهاندوزی به آن دچار میشوند. نوعی غرور ناشی از کمدانشی چنان که سعدی در گلستان گفته است: «دانا چون طبله ی عطار است: خاموش و هنرنمای؛ و نادان چون طبل غازی: بلند آواز و میان تهی» یا چنان که در بوستان میگوید: «تواضع کند هوشمند گزین / نهد شاخ پر میوه سر بر زمین»
۳- در فضیلت سکوت
برای رهایی از تلهی «توهم دانایی» و پرهیز از دام «دانش وانمودی» قویترین و مؤثرترین توصیه اخلاقی «سکوت» است. «دعوت به سکوت» وجه مشترک مکاتب اخلاقی شرق و آموزههای ادیان توحیدی است. چنان که برای نمونه در کتاب اصول کافی «بابُ الصَّمْتِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ» (فصل سکوت و نگهبانی از زبان) و در بوستان و گلستان سعدی هر یک بابی «اندر فضیلت خاموشی» مشهور است.
زبان درکش ای مرد بسیار دان / که فردا قلم نیست بر بی زبان
کم آواز هرگز نبینی خجل / جوی مشک بهتر که یک توده گل
از نصایح کنفسیوس گرفته تا پندهای سعدی، دعوت به سکوت هم به عالمان برای حفظ جایگاه و هم به جاهلان برای رعایت حرمت خویش توصیه شده است: «نادان را به از خاموشی نیست وگر این مصلحت بدانستی، نادان نبودی!»
اگر عالمی، هیبت خود مَبَر / وگر جاهلی، پردهی خود مَدَر
به نظر میرسد در دنیای رسانههای اجتماعی که سخن گفتن و اظهارنظر کردن به یک وظیفه همگانی شبیهشده است، همچنان در اکثر موارد میتوان به اکسیر صبر و سکوت متوسل شد:
بهایم خموشند و گویا بشر / زبان بسته بهتر که گویا به شر
۴- در مذمت بیهودهگویی
گویا چرخیدن در صفحات مجازی، گروهها و کانالها، بدون گذاشتن نظر و پاسخ دادن یا بازنشر لذت زیادی ندارد. این تصادفی نیست. طراحان رسانههای اجتماعی با هدف رونق بیشتر سکّوی خود، به دنبال جلب مشارکت بیشتر کاربران هستند. لذا در بهروزرسانیهای پیدرپی با بهینهکردن تجربه کاربری (UX) امکان انتشار محتوا و واکنش نسبت به پیامهای دیگران را تسهیل میکنند. این فرایند باعث میشود ساکتترین کاربران هم تحریک شوند و چیزی بگویند؛ چه برسد به فعالان و بیش فعالان. این میشود که فضای رسانههای اجتماعی آکنده از سخنهای بیهودهای است که گفتنش به کسی سودی نمیرساند و اگر گفته نشود کسی ضرر نمیکند.
حذر کن ز نادان ده مرده گوی / چو دانا یکی گوی و پرورده گوی
در مواجهه با بیهودهگویان (یا به قول سعدی: ژاژخوایان حاضر جواب!) هم توصیه صبر و سکوت است. نشنیده گرفتن و گذر کردن به نرمی و رندی از کنار این چنین صحنههایی جزئی از فرهنگ دینی و قرآنی ماست: «وَعِبَادُ الرَّحْمَنِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْنًا وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا» (آیه ۶۳ سوره فرقان)
۵- در مذمت اظهار فضل بیجا
«خودنمایی» از جمله انگیزههای سخن گفتن بیهوده و بحث و جدل بیثمر در رسانههای اجتماعی است. فضای مجازی دنیای بیجسمی است. آدمها نه با بدنهایشان که با ذهنهایشان در اینترنت حاضر میشوند و راهی بجز استخدام کلمات برای به رخ کشیدن علم و فضلشان به دیگران ندارند. لذا بدون اینکه کسی چیزی پرسیده باشد، پاسخ میگویند و قبل از اینکه ابهامی وجود داشته باشد، توضیح واضحات میدهند. البته این رفتار غیراخلاقی مربوط به زمان ما نمیشود. چنان که سعدی هم گفته: «هر که با داناتر از خود بحث کند تا بدانند که داناست، بدانند که نادان است.»
هیجان روانی ناشی از این خودنمایی تا جایی بالا میگیرد که آداب سادهی گفتگو هم رعایت نمیشود و طرفین بارها در میان حرف هم میپرند و اجازهی طرح کامل بحث را نمیدهند. این هم در گلستان سعدی مسبوق به سابقه است: «یکی را از حکما شنیدم که میگفت: هرگز کسی به جهل خویش اقرار نکرده است، مگر آن کس که چون دیگری در سخن باشد، همچنان ناتمام گفته، سخن آغاز کند.»
سخن را سر است اى خردمند و بن / میاور سخن در میان سخن
خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش / نگوید سخن تا نبیند خموش
۶- در مذمت سکوت نابجا
همهی اینها که گفتیم در نکوهش گفتار نابخردانه و تحلیلگری ناصواب بود؛ چون آفت شب و روز رسانههای نوین همین است. اما از یاد نبریم که سکوت نابجا همانقدر غیراخلاقی است که سخن نابجا:
و گر بینم که نابینا و چاه است / اگر خاموش بنشینم گناه است
دعوت به خیر، واسطهگری صلح، جلوگیری از شر و مقابله با خطا، همگی نیاز به سخن سنجیده و بههنگام دارد. اگر رفتار اخلاقی در یک معاشرت مجازی اقتضای سکوت دارد، در معاشرتی دیگر الزام به سخن میآورد.
اگر چه پیش خردمند خامشی ادب است / به وقت مصلحت آن به که در سخن کوشی
دو چیز طیرهی عقل است: دم فرو بستن / به وقت گفتن و گفتن به وقت خاموشی
*
راه اخلاق، راه اعتدال است. عدل قرار دادن هر چیز است در جای خود؛ و اعتدال میانهروی عاقلانه است در رفتار و گفتار. صنایع فرهنگی و فناوریهای دیجیتال چنان که اقتضای هر صنعت و فناوری مدرنی است، بر مدار پول و سرمایه میگردد. پس با نشانه گرفتن امیال و افکار مخاطبان، آنان را به مشتریانی وابسته و پرمصرف تبدیل میکند تا از این راه چرخهای صنعتی و اقتصادی خود را بچرخاند.
کاربر اخلاقمدار رسانههای اجتماعی برای باقیماندن در مدار عدل و اعتدال باید «نه گفتن» را بیاموزد و به هر رفتار متعارفی بله نگوید. خدا اسرافکاران را دوست ندارد.