اینک نیز او با خاطره ستار بیابانی در سریال «فقط به خاطر تو» در یاد روزه دارانی که پای سفره افطار روزه شان را باز می کردند، ماندگار می شود.
شاید شما هم مثل من این مطلب را دیده و یا هزاران مطلب مشابه را در طی این سال ها با این لحن و محتوی جای دیگر خوانده باشید. آن قدر خواندن این عبارات بر من گران آمد که همان جا هر چه فحش و فضیحت بود -به قول آن عزیز- نثار خواهر و مادر گلدان های باغ چه نشریه شان کردم.
شما چه فکر می کنید؟ به نظر شما چند ایراد منطقی و اعتقادی در این جمله وجود دارد؟ به نظر شما مسئولین فرهنگی ما چه قدر به این چیزها حساس هستند؟
البته اجر کسانی که بتوانند بیشترین تعداد ایراد را از جمله مذکور در بیاورند محفوظ است. ولی همین قدر می گویم که کسی که به راحتی چنین جمله ای (و چنین جمله هایی) را فرمایش می کند آن قدر استحاله شده که مطمئنم همین حالا هم محال ممکن است قبول کند چه در و گهری باریده است!
آقا جان! چرا باید یک دلقک تلویزیونی، نزد بنده که پای سفره افطار می کنم ماندگار شود؟ مگر سفره همان تلویزیون است؟ مگر بنده موظفم روزه خود را پای تلویزیون افطار کنم؟ نکند خیال کرده اید که این مار خوش خط و خال آن قدر خودسازی کرده است که بتواند در لحظات حساس و کلیدی افطار بنده را به حظ معنوی برساند؟ مگر برنامه های تلویزیون در ماه مبارک رمضان با وضو ساخته می شوند و یا بازیگرانش را آب می کشند که حالا در آن ماه مبارک تأثیر متفاوتی داشته باشند؟ به خدا که اگر رویشان می شد بین اشهد ان علیا ولی الله و حی علی الصلوه اذان (به بهانه تنوع و گشایش مزاج) آگهی بازرگانی پخش می کردند. واقعا ما به کجا می رویم؟ یا بهتر: ما را به کجا می برند؟
آقای عزیز! برادر من! شما که فکر نمی کنید بنده (و جسارتا) امثال بنده آن قدر احمق باشیم که بر فرض اگر بهره ای از روزه و امساک معنوی خود از خوردنی و آشامیدنی و گفتنی و... نصیبمان شده باشد، برای رفع خستگی و کسالت عبادت و پیمودن راه تقرب به درگاه الهی (!)، کمی از لحظات بعد از اذان و افطار خود را آنتراک اعلام کرده و خود را مقابل این جعبه ی سامری سفیانی وا دهیم؟ پس اصلا روزه به چه دردی می خورد؟ اگر روزه می گیرم و نمی توانم شهوت دیدن تلویزیون را در خودم خاموش کنم، پس این چه روزه ی نافعی است؟ اگر نتوانم ردپای شیطان را در صورتگری های این رسانه هفت خط و خال ببینم چه حاصل از زهد و تقوا؟ به قول مولا: حبذا نوم الاکیاس و افطارهم: خوشا خوردن و خوابیدن آدم های زیرک. لااقل سر خودشان را کلاه نمی گذارند.
ماه مبارک رمضان همیشه برایم به معنی دوری از موسیقی و تلویزیون بوده است. هر چند که اصولا ما مبتلائان عصر تجدد سخت بتوانیم خودمان را از دنیا و ما فیها قیچی کنیم. اما تمرین این فریضه، در این ماه لااقل آسان تر است که شیطان دست و پایش در زنجیر است؛ اگر امثال این اخوان شیاطین بگذارند...
گفتم ماه مبارک و مولا، یادم به شب های قدر افتاد که اگر همه شب، شب قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی. دم را غنیمت...
کمین و مکر شیطان را هم دست کم نگیریم. همین
التماس فراوان دعای خیر
یاعلیش