این یادداشت کوتاه را به همین منظور برای بچهها نوشتم. چون شاید به کار دیگران هم بیاید اینجا هم منتشر میکنم.
*
آن طور که ویکی پدیا میگوید: «سفرنامهنویسی یکی از سبکهای ادبی است که در آن شخصی که به سرزمینهای دیگر سفر کرده، دیدهها، شنیدهها، تجربیات، رخدادها و احساساتش را درباره آن سرزمینها برای آگاه کردن دیگران در قالب کتابی مینویسد.»
اما به نظر من این تعریف چندان هم دقیق نیست. سفرنامه لزوماً «نوشته» نمیشود و بهصورت «کتاب» منتشر نمیشود و هدف از نوشتن آن هم فقط «آگاه کردن دیگران» نیست. سفرنامه میتواند شامل اجزای متنوعی از قالبهای رسانهای مثل فیلم، عکس، نقشه و نقاشی باشد و در بستر متنوعی از رسانههای سایبری منتشر شود و با توجه مضمون و پیام آن، برای یک گروه خاص و یا حتی فقط برای خود نویسنده در آینده قابل استفاده باشد.
قرار است در سفر به «سرزمین چندفرهنگی مالزی» شما هم مثل خیلی از مسافران و گردشگران در طول تاریخ «سفرنامه» بنویسید. با یک جستجوی ساده میتوانید نمونههای زیادی از سفرنامههای مالزی که گردشگران ایرانی در سالهای اخیر نوشتهاند پیدا کنید. این سفرها معمولاً به شکل تفریحی و با تورهای گردشگری متعارف انجامشده و خواندن آنها قبل از شروع سفر میتواند جالب باشد. البته سایتهای تخصصی سفر و سفرنامه هم کم نیستند. در رسانههای اجتماعی هم گروهها و صفحات زیادی به انتشار سفرنامهها میپردازند. افراد حقیقی بیشماری هم از سفرهایشان چند تا چندین عکس و خبر منتشر میکنند. حالا قرار است شما هم یکی از اینها باشید.
در این فرصت کم تا شروع سفر، چند نکتهی کوتاه را برای بهتر نوشتن سفرنامههایتان پیشنهاد میکنم:
- مراقب تلهی «وراجی» باشید: شاید خیال کنید اگر از اولین لحظهی سفر هر چیزی که میبینید و میشنوید را ثبت کنید، سفرنامهای کامل و دقیق خواهید داشت؛ اما یادتان باشد که این کار، جایگاه شما را از یک «سفرنامه نویس» به یک «دوربین مداربسته» تقلیل خواهد داد. به قول قدیمیها: «آن خشت بود که پُر توان زد» و «کم گوی و گزیده گوی چون دُر». میدانید که همهی سفرنامهی ارزشمند و ماندگار ناصرخسرو از یک سفر هفتساله کمتر از صد صفحه است؟
- «کلنگر» و «ریزبین» باشید: نوشتن ساعت دقیق حرکت، شماره پرواز، شماره صندلی، تعداد همسفران، وزن و تعداد چمدانها، اسم خلبان و هزاران جزییات دیگر در سفرنامه، لزوماً مفید و جذاب نیست؛ اما سفرنامهای که از جزییات خالی باشد هم مفید و جذاب نیست. پس چطور باید تعادل را برقرار کرد؟ قاعدهی طلایی «کلنگری+ریزبینی» به شما کمک میکند. هر جزییاتی که به آن اشاره میکنید باید جای خودش در کلیات سفر و سفرنامه را نشان بدهد. اگر به دمای هوای تهران، دمای هوای داخل هواپیما، دمای هوای کوالالامپور و دمای هوای هتل اشاره میکنید باید بتوانید تأثیر و اهمیت آنها در سفر را نشان بدهید. وگرنه «ریزبینی» خالی از «کلنگری» شأن شما را در حد «گوگل» پایین میآورد.
- «دقیق» و «مستند» بنویسید: اگر قرار است سفرنامهی شما برای خودتان یا دیگران مفید باشد لازم است اطلاعاتی که میدهید دقیق و مستند باشد. وقتی از بازدید یک مکان تاریخی گزارش میدهید اجازه ندارید شکل بنا و تاریخ آن را اشتباه یا مشوش روایت کنید. اگر دربارهی رفتار یکی از همسفران قضاوتی دارید حتماً باید دلایل آن را واکاوی کنید تا خواننده به انصاف و دقت شما اطمینان بیابد. حواستان باشد سفرنامهتان تبدیل به خاطرات «خاله جان» از جوانیهای «آقا جون» نشود.
- سفرنامه «خودتان» را بنویسید: از آنجا که شما همراه گروه همسالان به سفر میروید و تقریباً اکثر برنامههای سفرتان با رفقا مشترک است، یادتان باشد که قرار نیست نقش «منشی دربار» را بازی کنید و صرفاً گزارشی اداری از سفری رسمی بنویسید. سفرنامهی شما یک راوی «اول شخص» دارد که بسیار محترم است و نغزاندیشیها، ریزبینیها و شیرینگوییهای خودش را دارد و خواننده را همراه خودش به گوشه و کنار این مسافرت میکشاند. «خودتان» را جدی بگیرید!
- «دهه هشتادی» باشید: هر چند که قالب رسانهی اجتماعی «اینستاگرام» بهترین عرصه برای ثبت سفرنامه نیست، ولی ما برای ایجاد یک وحدت رویه در سفر و امکان ارزیابی مقایسهای کار شما با رفقایتان ناگزیر از این انتخاب بودیم. شما هم فراموش نکنید که با خلاقیت ادبی و نوآوریهای رسانهای میتوان از این قالب محدود، استفادههای نامحدود کرد. این خلاقیت میتواند در فصلبندی سفرنامه، انتخاب سوژه و موضوع هر پست، نحوهی پرداخت به موضوع و ... بروز کند. پس فلک را سقف بشکافید و طرحی نو در اندازید!
- رختهای نَشُسته، قصههای نگفته: شاید بعد از انجام داوری سفرنامهها در خود سفر و تقسیم مدالها، به نظرتان برسد که ضرورتی برای ادامه دادن «سفرنامه» ندارید؛ اما به عنوان یک برادر بزرگتر به شما توصیه میکنم که این سفرنامه را نه برای امتیاز و مدال و جایزه که واقعاً و حقیقتاً برای «خودتان» بنویسید و تا پایان سفر ادامه دهید. وقتی انشاءالله بهسلامتی با خاطراتی خوش به شهرتان بازگشتید، وقت جمعبندی کردن سفرنامه است. اتفاقاً ناصرخسرو هم سفرنامهاش را در پایان سفر پاکنویس کرده است. شاید خوب باشد که شما هم یکبار همهی نوشتهها و نانوشتههای خودتان از سفر را یکجا جمع، تصحیح و تکمیل کنید و آن را در قالب یک وبلاگ در «وبِ باز» منتشر کنید. خدا را چه دیدی؟ شاید جایزه هم دادیم!