به عنوان یک «معلم» سواد رسانهای که ده سال است در جلسات آموزشی اولیا و مربیان بیش از هر چیز بر روی «آداب مصرف رسانهها» و «مدیریت رسانه در خانواده» تأکید میکنم، بارها با این سؤال مواجه شدهام که: «خودت در خانه با مصرف رسانهای بچههایت چه میکنی؟»
از طرف دیگر، تجربهی من در شش سال گذشته به عنوان «پدر» یک جفت دوقلوی پسر و دختر برای خیلیها که دوست دارند از شرایط خاص یک خانهی دوقلودار سر در بیاورند جالب و شنیدنی است.
هر چند که مقولهی تربیت آنقدر پیچیده و چندعاملی و زمانمند است که واقعاً موفقیت یا عدم موفقیت من در مدیریت رسانه در خانهی خودم به این سادگی قابل مشاهده و اندازهگیری و الگوبرداری نیست، اما از باب شاهد مثال برای درسهایی که میدهم گاهی اوقات قابل اتکا است. در اینجا نکتهها و برشهایی از ماجراهای دوقلوها و رسانه در خانواده را میآورم که به نظرم قابل تأمل و مفید است. البته اینها برداشتهای پدرانهی من از ماجراهای دوقلوها و رسانه است. مادرها همیشه حرفهای خودشان را دارند!
گام اول: انتخاب مادر!
نیاز به مقدمهچینی و استدلال خاصی ندارد. تربیت فرزند، کار «مادر» است و هر چقدر که پدرها بخواهند در این موضوع تخصصی دخالت بکنند، نه میسر است و نه مفید. کار پدر، هدایت و حمایت از برنامههای تربیتی مادر است. توصیهی پدرانهی من به همهی دوستانم که در آستانهی ازدواج هستند این است که به دنبال یک مادر خوب بگردند! (ایضاً یک مادرزن خوب!!) چون از آن لحظهای که بچهتان را در بیمارستان به بغلتان میدهند دیگر کار خاصی برای اصل و اساس تربیت فرزند از شما بر نمیآید. البته این نکته رافع مسئولیتهای پدرانه شما نیست. اما باید انتظاراتتان را از خروجی تربیت خانوادگی با توجه به شخصیت همسرتان تعدیل کنید.
تربیت با «انتخاب مادر» آغاز میشود و بعد از آن، «انتخابهای مادر» است که تربیت را شکل میدهد. اگر توی کوچه و خیابان و دانشگاه و اینترنت، دنبال چشم و ابرو و خط و خال یار میگردید، تضمینی وجود ندارد که بعداً بتوانید تربیت فرزندتان را هدایت و حمایت کنید. از من میشنوید، علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد!
مأموریتی برای دو نفر
یکی از اتفاقات تکراری در جلسات آموزشی سواد رسانهای برای خانوادهها این است که در انتهای جلسه، مادران حاضر در جلسه از من میخواهند که حرفهایی که زدهام را در جلسهای دیگر برای پدرانی که نیامدهاند تکرار کنم و بالعکس! همهی این بزرگواران از این نکته غافل هستند که برنامهریزی برای تربیت فرزندان و اجرای برنامههای تربیتی در خانواده، یک مأموریت دو نفره است. اگر شما حتی نمیتوانید مطالبی که در یک جلسهی تربیتی آموختهاید به همسرتان منتقل کنید، چه انتظاری دارید که بشود در خانه عملیات تربیتی مشترک انجام داد؟ «همدلی» پدر و مادر رکن اصلی موفقیت در تربیت فرزندان است. همدلی هم از همزبانی و گفتگو حاصل میشود. گفتگوهای سازنده و مستمر که البته نباید در حضور فرزندان باشد. خلوتی پیدا کنید و با هم دربارهی آنچه برای فرزندانتان میپسندید و نمیپسندید گفتگو کنید. تصمیمهای تربیتی را دو نفره بگیرید و دو نفره اجرا کنید.
تربیت، تقلید است
دوقلوهای ما -که شش ساله هستند- تاکنون هرگز از ما نخواستهاند گوشی موبایلمان را بدهیم که بازی کنند. باورتان میشود؟ علت سادهی این رفتار عجیب آن است که در گوشی من و همسرم هیچ بازی دیجیتالی وجود ندارد و طبیعتاً ما هم هیچوقت بازی نمیکنیم!
در تربیت قانون سادهای وجود دارد که میگوید: «فرزند شما آن چیزی نمیشود که شما میخواهید؛ بلکه چیزی میشود که شما هستید.» فلذا به صرفه است که تربیت فرزند را از تربیت خودتان شروع کنید.
دوقلوها هیچوقت جلوی تلویزیون ولو نشدهاند تا فوتبال تماشا کنند و تخمه بشکنند؛ فقط به این دلیل ساده که ما چنین کاری نکردهایم. آنها هیچوقت اسم شخصیتهای سریالهای تلویزیونی را حفظ نشدهاند و تکهکلامهای آنها را در خانه تکرارنکردهاند، چون ما این کار را نکردهایم.
ما برای رفتارهای رسانهای خودمان در خانه قانونهای روشن و سادهای داریم که قبل از همه خودمان رعایتش میکنیم. مثلاً «تلویزیون باید خاموش باشد؛ مگر آنکه دلیل محکمی برای روشن کردنش داشته باشیم» یا «هر برنامهای برای هر کسی مناسب نیست.» در نتیجه، پذیرش اینکه بلافاصله بعد از اتمام یک برنامه خاص، تلویزیون خاموش شود و ساعتها خاموش بماند برای دوقلوها سخت نیست؛ چون پدر و مادر همیشه همین کار را میکنند. همچنین وقتی مادر، اخبار نمیبیند و پدر، برنامهی آشپزی را نگاه نمیکند؛ طبیعی است که دوقلوها هم نباید به تماشای فلان فیلم کمی خشن بنشینند. پس دوقلوها موقع پخش برنامهی نامناسب از تلویزیون دقیقاً همان کاری را میکنند که من و مادرشان انجام میدهیم: «به سراغ کار دیگری میروند.»
مهم این است که در آن لحظه فعالیت جایگزینی در دسترس باشد. یعنی هر کدام از ما وقتی انتخاب میکنیم که تلویزیون نبینیم، کار دوستداشتنی دیگری داشته باشیم که به شدت غرق آن بشویم: خواندن کتاب، ور رفتن به وسایل منزل، نقاشی کشیدن یا سرگرم شدن با اسباببازیها.
تلقی پدر و مادر از رسانه، انگارههای ذهنی بچهها درباره استفاده از رسانه را میسازد. اگر ما رسانه را جزء جدانشدنی از زندگیمان بدانیم، بچه ها هم همین را فرض میگیرند؛ و اگر ما رسانه را امکانی از جملهی امکانات زندگیمان بدانیم، بچهها هم آن را در کنار سایر شئونات زندگی مینشانند و به آن محوریت نمیدهند.
پرستار بچه
خیلی مهم است که شما از ابزارهای رسانهای به عنوان «صدا خفه کن» در منزل و مهمانی استفاده نکنید. لازمهی این امر البته آن است که از قبل برای هر موقعیتی فکر کرده باشید. وقتی میتوانید با یک کوله پر از خوراکی و کتاب و مداد رنگی و اسباببازی به مهمانی بروید، چرا باید از «موبایل بازی» برای ساکت کردن بچهها استفاده کنید؟ چرا برای آرامش خانهتان «تماشای تلویزیون» را به بچه باج میدهید؟ لطفاً تلویزیون را خاموش کنید و خودتان با بچهها بازی کنید. (دوقلوها اسم این کار را گذاشتهاند: بابا بازی) میبینید که به سرعت آرام می گیرند.
اصلاً چرا باید بچه را ساکت کنید؟ ما همیشه تلاش کردهایم که دوقلوها -به تناوب- شرایطی داشته باشند که به اندازهی کافی بتواند سر و صدا کند! حتی در یک آپارتمان فسقلی، در ساعت مناسب، با روی هم چیدن تشک و پتو، بپربپر هم میکنند و توی حمام با دو تا تشت آب، دو ساعت ماهی پلاستیکی میگیرند!
البته میدانیم که هر کدام از دوقلوها همواره از این موهبت برخوردار بودهاند که حداقل یک همبازی واقعی در کنار خود داشته باشند؛ پس جایگزینی مصرف رسانه با بازیهای واقعی برایشان چندان دشواری نداشته است. این هم راهحل خوبی است: به فکر یک همبازی دیگر برای کودک تنهایتان باشید! چه اسباببازی بهتر از یک خواهر یا برادر کوچولو؟! آن وقت بجای اینکه به دنبال یک پرستار بچهی دیجیتال بگردید، یک بچهی پرستار دارید!
خشن و سریع
همیشه به اینجای خاطره گفتن که میرسم، چند نفری از وسط جمعیت به اعتراض صدایشان را بلند میکنند که: «بچهها را نمیتوانید همیشه در خانهی خودتان محصور کنید. خانهی مادربزرگ و عمه و دایی را چه میکنید؟»
راست میگویند. اتفاقاً دوقلوها از بدو تولد بخاطر چالشهای لجستیکی بزرگ کردن همزمان دو تا بچه، مدتهای زیادی را در خانههای پدربزرگ و خاله و عمو گذراندهاند و من هم اعتراف میکنم که آنجا همه چیز تحت کنترل نیست؛ اما این دلیل نمیشود که هیچچیزی هم تحت کنترل نباشد!
شاید در چند سال اول که پدری تازهکار بودم، کمی خجالت میکشیدم که قوانین خانهی خودمان را برای میزبان محترم توضیح بدهم و تشریح کنم. اما کمکم رودربایستی را کنار گذاشتم و از راههای مستقیم و غیرمستقیم برای بهبود اوضاع تلاش کردم. در این مورد راهبرد اصلی آن است که قوانینتان را به دو دستهی «واجب» و «مستحب» تقسیم کنید و صرفاً تمرکزتان را روی واجبات بگذارید. صلهرحم و ارتباطات حضوری با خویشاوندانِ صالح در این روزگار آنقدر کارکردهای مثبت تربیتی دارد که میتوانید با خیال راحت از مستحبات صرفنظر کنید!
مثلاً «مصرف محتوای نامناسب» از آن خطوط قرمزی است که همه فهمیدهاند که پدر دوقلوها در این زمینه شوخی ندارد و با قاطعیت برخورد میکند. اما «فراتر رفتن از میزان مقرر مصرف»، از آن خطاهایی است که به یمن در کنار هم بودن خانواده اندکی در آن تسامح میکنم.
تبلت تنبل
برای دوقلوها از حدود چهار سالگی یک تبلت ایرانی ارزانقیمت خریدم. البته اسم آن را گذاشتیم: «تبلت مادر» و طبیعتاً فقط با اجازهی مادر میشود به آن دست زد. یک قانون طلایی «یا پویا؛ یا تبلت» هم داریم که دوقلوها در روزی که «تبلت بازی» میکنند، «پویا» نمیتوانند ببینند.
ممکن است شما اسم این را «کودک آزاری» بگذارید؛ اما «بیکیفیت بودن سختافزار» خودش عامل جدی در مدیریت مصرف آن است! تبلت مذکور بیش از دو سه ساعت شارژ نگه نمیدارد. حتی اگر از آن استفاده هم نکنیم، در کمتر از یک روز تمام شارژ آن خالی میشود. پس دوقلوها علاوه بر «اجازهی مادر»، به «برنامه ریزی از قبل» هم نیاز دارند تا تبلت را شارژ کنند و بتوانند از آن استفاده کنند. همانطور که «دوقلو بودن» در ذات خودش موجب میشود که بچهها از بدو تولد، مفهوم «نوبت» و «ترتیب» را وجدان کنند و برای انجام کارهای عادی خود (مثل خوردن آب و غذا و غیره) «صبر» داشته باشند؛ «سختافزار معیوب» هم امکان رفتار هیجانی با رسانه را سلب میکند.
متأسفانه این نکته در اغلب خانوادهها به شکل معکوس مورد توجه قرار میگیرد و مثلاً برای اینکه بچه غر نزند، ابزار خفنتری در اختیارش میگذارند! پس طبیعی است که در تربیت، معکوس ما جواب بگیرند!
اقتدار در مدیریت، انعطاف در انتخاب
بازیهای روی «تبلت» را من انتخاب و نصب کردهام. البته با وسواسی که من در انتخاب محتوای سالم دارم و با جنگلی به اسم «کافه بازار» طبیعتاً خیلی وقت گذاشتم و خیلی اذیت شدم. اما در نهایت نتیجهی کار رضایتبخش بود. دوقلوها مجموعهای از حدود بیست بازی داشتند که هیچکدام مکانیزم فعالی نداشت و اعتیادآور نبود؛ هیچکدام به اتصال شبکه نیاز نداشت و همهشان رایگان بود!
اصرار داشتم بازیها تا حد امکان آموزشی نباشد! یعنی الفبای فارسی و انگلیسی و اعداد و محاسبه و ... را به بچهها یاد ندهد. نمیدانم چه عطشی در پدر و مادرها و چه طمعی در تولیدکنندگان بازی هست که اکثر محصولات کودکانه که مخصوص سالهای قبل از مدرسه است، مملو از آموزشهای مدرسهای شده. چرا فکر میکنند اگر بچهای قبل از رفتن به مدرسه خواندن و نوشتن را بلد باشد بهتر است؟ پس برای چه به مدرسه برود؟!
هر چند وقت یکبار دوقلوها از من میخواهند که بعضی بازیها را حذف کنم؛ چون یا خیلی بیمزه شده، یا به درد آنان نمیخورد (یعنی سخت و پیچیده است) یا روی تبلت ما خوب اجرا نمیشود. در عوض هم من هر بار میگردم و بازی تازهای پیدا میکنم که سبد مصرفشان تر و تازه بماند. الحمدلله از وقتی با «توپ مارکت» آشنا شدهام که کارم بسیار سادهتر هم شده. خدا خیرشان بدهد!
بازی وصل، اتصال قطع
هر چند که دوقلوها کمکم فهمیدهاند که اینترنت تبلت چطوری روشن میشود؛ اما این خط قرمزی است که خودشان میدانند نباید از آن عبور کنند. دوقلوها آنقدر به آنتن وای فای تبلت حساس شدهاند که اگر سهواً روشن مانده باشد، به من یا مادرشان اعلام خطر میکنند!
من با هر گونه دسترسی مستقیم بچهای که خواندن و نوشتن نمیداند به اینترنت مخالفم. وقتی دوقلوها برای خودشان غذا و لباس نمیخرند، وقتی بدون بزرگتر به پارک نمیروند، چطور بگذارم در اینترنت بچرخند و مثلاً بازی پیدا کنند و نصب کنند؟
دوقلوهای دهه نودی من در تمام عمرشان (که انشاءالله دراز باد) مجبور خواهند بود که کاربر حرفهای دنیای سایبر باشند. پس چرا باید تا وقتی ضرورتی ندارد آنها را به این جهان بی در و پیکر پرت کنم؟ به قول آن پیر فرزانه: «این مانع، علیالعجاله مانع است!»۱
امتداد ملموس به ناملموس
در انتخاب بازیها سعی داشتهام که دوقلوها ردپایی از زندگی واقعیشان را در تبلت ببینند. مثلاً محبوبترین بازی آنها چند تا از بازیهای بسیار ساده و آموزندهی کمپانی معظم لگو است؛ مثل LEGO® Juniors Create & Cruise و LEGO® DUPLO® Train. دوقلوها مثل بسیاری از بچههای دنیا، عاشق بازی تمامنشدنی با آجرکهای لگویی هستند و در هفته ساعت های زیادی را به این بازی میپردازند. زمانی هم که به سراغ بازی دیجیتال میروند، دیدن شمایل و عملکردهای آشنای لگویی برایشان لذتبخش است.
همین طور انواع برنامکهای نقاشی در تبلت به دوقلوها کمک میکند که فراتر از مداد رنگی و کاغذ، به تجربهی رنگها و شکلها بپردازند.
به قول استاد: «سینما وهم مخیل مصور مصوت است» و تلویزیون بیوقفه به پر و بال دادن تخیل بچهها مشغول است. پس سعی کردهام دنیای بازیهای دیجیتال دوقلوها تا حد امکان از تخیل بیحد و حصر خالی باشد. اگر بچهای کشش فراوان به غرق شدن در جهان تخیلات دارد، ما مقصریم؛ چون «ذائقه» ساختنی است.
امتداد ناملموس به ملموس
بازیهای دیجیتال بخاطر عاملیت مستقیم بچهها در آن، رفتارساز است. شایسته است که این رفتارها با زندگی واقعی بچهها مرتبط و مربوط باشد. مثلاً بهرهگیری از انواع کتابهای تعاملی در قالب برنامکهای بازیگونه از محبوبترین بخشهای تبلتبازی دوقلوها است. دوقلوها در زندگی واقعی، کتابهای کودکانهی زیادی دارند و عادت قصه شنیدن شبانهشان ترک نمیشود. پس ور رفتن با یک کتاب تعاملی در تبلت که هم اجزایش تکانتکان میخورد و هم صدایش در میآید و قصه را هم به میل و خواست بچهها میخواند، زمینهی کتابخوانی و قصهشنیدنشان در زندگی واقعی را تقویت میکند. به عنوان نمونه برنامک درجه یک «قرآن برای کودکان» علاوه بر جذابیت تمامنشدنی خودش، زمینه را برای آشنایی غیرمستقیم دوقلوها با قرآن و معارف اسلامی فراهم کردهاست و ما کمکم در این روزها میتوانیم سر صحبت را درباره مسائل مذهبی با آنها باز کنیم.
*
همهی آن چه تعریف کردم، در واقع به این سادگی و تمیزی هم که از دور به نظر میرسد نیست. تربیت یک فرایند انسانی طولانی و پیچیده است که به صبر و دقت فراوانی نیاز دارد. ما پدر و مادرها مسئول تربیت فرزندانمان هستیم و چارهای جز تلاش کردن در این مسیر نداریم. اگر شما هم تجربههای تربیتیتان را با دیگران به اشتراک بگذارید، احتمال دارد که گرهای از کار فروبستهی خلق بگشایید.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: «عَلّموا اَنفُسَکُم وَ اَهلیکُم الخَیرَ وَ اَدّبوهُم»۲ خودتان و خانوادهتان را از نیکیها آگاه کنید و بدان عامل باشید.
پاورقی:
۱- این استدلال، که چون دشمن پیشرفت میکند، پس ما بیاییم هر مانعی را از جلوِ راهش برداریم، منطقی نیست. این مانع، علیالعجاله مانع است. مثل این است که دشمن تا مرزهای ما پیش آمده، آن وقت بگوییم، ما که نمیتوانیم بیشتر از دو ساعت مقاومت کنیم، پس برویم! نه آقا! این دو ساعت را مقاومت کنید، شاید پیروز شدید. این چه حرفی است!؟ (۱۳۷۸/۰۲/۲۸)
۲- منیة المرید، ص ۳۸۰
پ.ن: