به عنوان یک «معلم» سواد رسانهای که ده سال است در جلسات آموزشی اولیا و مربیان بیش از هر چیز بر روی «آداب مصرف رسانهها» و «مدیریت رسانه در خانواده» تأکید میکنم، بارها با این سؤال مواجه شدهام که: «خودت در خانه با مصرف رسانهای بچههایت چه میکنی؟»
از طرف دیگر، تجربهی من در شش سال گذشته به عنوان «پدر» یک جفت دوقلوی پسر و دختر برای خیلیها که دوست دارند از شرایط خاص یک خانهی دوقلودار سر در بیاورند جالب و شنیدنی است.
هر چند که مقولهی تربیت آنقدر پیچیده و چندعاملی و زمانمند است که واقعاً موفقیت یا عدم موفقیت من در مدیریت رسانه در خانهی خودم به این سادگی قابل مشاهده و اندازهگیری و الگوبرداری نیست، اما از باب شاهد مثال برای درسهایی که میدهم گاهی اوقات قابل اتکا است. در اینجا نکتهها و برشهایی از ماجراهای دوقلوها و رسانه در خانواده را میآورم که به نظرم قابل تأمل و مفید است. البته اینها برداشتهای پدرانهی من از ماجراهای دوقلوها و رسانه است. مادرها همیشه حرفهای خودشان را دارند!