و در تاریخ خواهند نوشت که در سنه یکهزار و سیصد و نود و نه شمسی، که سفاهت و شقاوت و کرونا از اینجا تا ینگهدنیا را در نوردیده بود، شبپرههای ریشپرفسوری آخرین تلاشهایشان را میکردند تا زیر سایهی جهل و درماندگی عوام، خود را از آفتاب حقیقت مصون دارند...
البته من مدتهاست به توصیه استاد اخلاقم (!) پایم را از مناقشه با سیمکشها بیرون کشیدهام. اما به پاس رادمردی و زمانشناسی سروران ارجمندم «دکتر کمیل خجسته» و «دکتر عبدالحسین کلانتری» در پاسخگویی به آخرین تقلای مستفرنگهای نشسته بر گردهی ملت، شما را به خواندن یادداشتهای زیر دعوت میکنم:
دنیای استیو جابز و دنیای وزارت ارتباطات
کمیل خجسته
«جهان مصالحهها» یا «منازعات پلتفرمی»؟
عبدالحسین کلانتری
+ الیس الصبح بقریب؟
++ شادی روح سیدمجتبی نواب صفوی صلوات.
امسال به دعوت یک گروه فرهنگی خوب و دلسوز، کلاس تابستانی قصههای مقدس را که سابقهی اجرای آن به ۱۴ سال پیش باز میگردد، مجدداً بازنگری و اجرا کردم. مخاطب این دوره دختران دانشآموز مقطع متوسطه اول بودند که به شکل مجازی در ۱۲ جلسه با هم «تاریخ انبیای الهی در کتابهای آسمانی» را مرور کردیم.
این کلاس با هدف نگاهی ادبی، تاریخی و رسانهای به قصههای انبیای الهی در تورات و قرآن کریم طراحی شده و همراه با مرور متن قصهها از تورات، تطبیق قصهها با روایت قرآن کریم، مرور بازنمایی قصهها بر پرده سینما و سایر آثار داستانی میباشد.
عناوین جلسات این دوره به این شرح بود:
۱- داستان آفرینش جهان
۲- داستان خلقت آدم علیهالسلام
۳- داستان فرزندان آدم
۴- داستان نوح علیهالسلام و طوفان
۵- داستان ابراهیم علیهالسلام و رؤیاهای او
۶- داستان اسماعیل و اسحاق علیهماالسلام
۷- داستان یعقوب علیهالسلام و فرزندانش
۸- داستان پادشاهی یوسف علیه السلام
۹- داستان ولادت و نبوت موسی علیهالسلام
۱۰- داستان خروج بنیاسراییل از مصر
۱۱- داستان پادشاهی داود علیهالسلام
۱۲- داستان پادشاهی سلیمان علیهالسلام
این دوره در تیر و مرداد ۱۴۰۰ برگزار شد و امروز به پایان رسید.
دو سال قبل هم دورهای با همین مضامین برگزار کرده بودم که گزارش کامل آن را در این صفحه آمده است.
یکی از راههای آموزش تفکر انتقادی، مرور مثالها و روایتِ وقایعی است که در آنها خطاهای شناختی و فنون اقناعی دست به دست هم دادهاند تا یک واقعیت ساده به مسألهای پیچیده و کشدار در یک دورهی تاریخی تبدیل شود. ماجرای ادبی-تاریخی این غزلِ پرآوازه، نمونهای جالب و آموزنده است:
گر به تو افتدم نظر، چهره به چهره، رو به رو
شرح دهم غم تو را، نکته به نکته، مو به مو
چرا فقط اروپاییها باید سفرنامه به شرق بنویسند؟ چرا ما نباید بتوانیم؟ من می خواهم سفرنامه ای بنویسم از آنچه دیدم و آنچه مرا سحر کرد. سفرنامه ای از عظمت یک خاطره منفور. از زمینی که هیچ روزی روزنه ای به آسمان نگشود و زمینی ماند.
سه شنبه بیست و هشتم محرم الحرام یکهزار و چهارصد و بیست و چهار قمری
دیدار از عظیمترین مجموعه خشت و گلی جهان، به خودی خود هیجان انگیز است. مخصوصا وقتی مدتها مشتاق دیدارش بوده باشی. مگر چند بار در این عمرهای کوتاه ما فرصتی دست می دهد تا به درون یک قلعه تاریخی پا بگذاریم و آن را برای اولین بار ببینیم!؟