مدرسه به مثابه محیط یاددهی-یادگیری
برنامه درسی ملی جمهوری اسلامی ایران (ابلاغ ۹۱.۱۲.۲۸ وزیر آموزش و پرورش) با رویکرد و جهتگیری کلی «فطرت گرایی توحیدی» برای عناصر هفتگانه آموزش رسمی (دانشآموز، معلم-مربی، محتوا، یاددهی–یادگیری، ارزشیابی، محیط یادگیری و مدیر مدرسه) تکالیفی مشخص کرده است.
این برنامه ملی در بخش مربوط به محیط یاددهی-یادگیری، انتظارات خود را از مدرسه چنین بیان کرده است:
- با بهرهگیری از ظرفیتهای نظام هستی، محیطی امن، منعطف، پویا، برانگیزاننده و غنی را برای پاسخگویی به نیازها، علایق و ویژگیهای دانشآموزان تدارک میبیند.
- مدرسه محیط یادگیری پایه و اصلی است؛ اما یادگیری به آن محدود نمیشود و سایر محیطها نظیر محیطهای اجتماعی، طبیعی، اقتصادی، صنعتی و فرهنگی را نیز در بر میگیرد.
- با بهرهگیری از ظرفیت و قابلیت محیطهای مجازی و رسانهها، زمینه بهبود موقعیت دانشآموزان و ارتقای کیفیت فرایند یاددهی-یادگیری را فراهم میآورد.
- خانواده از محیطهای مهم و اثربخش تربیت و یادگیری بشمار میآید که در تعامل مستمر و مؤثر با مدرسه میباشد.
همانطور که مشهود است در این سند بالادستی نظام تعلیم و تربیت جمهوری اسلامی ایران، از «محیطهای مجازی و رسانه» بهعنوان بهبوددهنده موقعیت دانشآموزان و زمینهساز ارتقای کیفیت فرایند یاددهی-یادگیری نام برده شده است. همچنین محدود نشدن یادگیری به دیوارهای مدرسه و نقش خانواده نیز در آن پررنگ شده است.
پس بهکارگیری مطلوب محتوا و خدمات فضای مجازی ازجمله وظایف مدرسه است و کارگزاران مدارس میبایست در راستای تحقق این برنامهی ملی، روالها و ضوابط خود را بهروزرسانی کنند.
بازتعریف مدرسه
آنچه از «مدرسهی آینده» در ذهن اندیشمندان تعلیم و تربیت نقش بسته است، محیطی است متعادل، متعامل و متکامل که در عین جذابیت و روزآمدی، فضا را برای پرورش همگن استعدادهای متنوع دانشآموزان با مشارکت خود و خانوادهشان مهیا میکند.
برای ساختن چنین محیطی لازم است که نسبت «مدرسه آینده» با «فناوریهای آموزشی» و «فضای مجازی» مشخص شود. طبیعتاً وضعیت فعلی جامعه و مدارس ما نمیتواند ملاکی برای درست و غلط این رابطه باشد و باید با در نظر گرفتن اصول علمی و منطقی به بازتعریف رابطهی این سه مقوله پرداخت. در این نمودار، هفت محدودهی احتمالی ناشی از تلاقی این سه مقوله مشخص شده است:
جدول زیر برای توصیف دقیقتر این هفت محدوده تنظیم شده است:
به این ترتیب «فضای مجازی» در این دو زمینه به «مدرسه آینده» مربوط میشود:
- انواع فناوری های آموزشی در بستر یا در ارتباط با فضای مجازی
- فضای مجازی صیانت شده (زیرساخت، محتوا، خدمات، پلتفرم) برای استفاده سرگرمی و غیرآموزشی دانشآموزان
مدرسه آینده بدون این دو خدمت فضای مجازی، ناقص خواهد بود.
فرصتهای جدید مدرسه
در بند نهم سند برنامه درسی ملی یعنی «اصول حاکم بر انتخاب راهبردهای یاددهی-یادگیری» بخش ۹.۹ از متولیان تعلیم و تربیت خواسته است که:
زمینه بهرهگیری هوشمندانه از فناوریهای نوین آموزشی را فراهم نماید و استفاده از آنها را با نگاه تقویتی و تکمیلی یا توانمندسازی (نه نگاه جایگزینی و واگذاری) دنبال کند.
با این حساب انواع فناوریهای آموزشی -که بخشی از آن شامل فناوریهای آموزشی مبتنی بر فضای مجازی هستند- نباید منجر به حذف «مدرسه» بشوند. مدرسه حق ندارد فضای مجازی را «جایگزین» خود بداند و وظایف خود را به آن «واگذار» کند. بلکه فضای مجازی باید یکی از این نقشها را برای مدرسه بازی کند:
- تقویتی: خدمات آموزشی که مدرسه در اختیار دانشآموزان میگذارد با کمک فضای مجازی تقویت میشود. یعنی با تکرار، تمرین، تنوع و جذابیت این فضا، مأموریتهای مدرسه در قبال دانشآموزان با سطوح پایینتر یادگیری محقق میشود. (مثل امکان تکرار یک مبحث برای دانشآموزان ضعیفتر)
- تکمیلی: دایرهی مباحث و سرفصلهای آموزشی مدرسهای متناسب با انتظارات از متوسط دانشآموزان طراحی و تنظیم شده است. لذا فضای مجازی میتواند مأموریتهای بر زمینماندهی مدرسه در قبال دانشآموزان با سطوح بالاتر یادگیری را محقق سازد. (مثل آموزشهای علمی در سطح المپیادها)
- توانمندسازی: فضای مجازی میتواند به حیطههای مهارتآموزی و مهارت افزایی دانشآموزان و معلمان هم ورود کند و امکان تجربه کردن ابزارها، امکانات و محیطهای دور از دسترس یا خطرآفرین را تسهیل کند. (مثل آزمایشگاهها یا کارگاههای مجازی)
اگر در مدرسهای سه نقش فضای مجازی در سطح مطلوب محقق شود، آنگاه فراغت حاصل از سپردن این نقشها به محیطی بیرون از مدرسه، میتواند صرف سایر مأموریتهای حقیقی مدرسه (مثل ارتباطات گروهی، بازیهای حقیقی، تجربههای اجتماعی و ...) شود.
پس بهکارگیری صحیح فضای مجازی در محیط یادگیری-یاددهی (برخلاف تصور اولیه) منجر به تقویت روابط انسانی و اجتماعی در محیط مدرسه خواهد شد.
چالشهای جدید مدرسه
استعداد فضای مجازی برای پذیرفتن دو نقش «جایگزینی» یا «واگذاری» وظایف مدرسه -که در بالا ذکر شد- شاید اولین چالش مدارس باشد. به این استعداد باید ولع سرمایهگذاران برای تصاحب سهم بیشتر از فضای کسبوکار آموزش در فضای مجازی را اضافه کرد تا به عمق تهدید پی برد.
از سوی دیگر برای ایفای همان سه نقش مجاز هم الگو و روش مورد اتفاقنظری وجود ندارد. متأسفانه در تاریخچه کوتاه استفاده و توسعه آموزش مجازی در ایران –که بیشتر در بخش آموزش عالی شکلگرفته است– عدم توجه به اصل بنیادین «تفاوت در فرایند» بهخوبی مشهود است. آموزش عالی مجازی در ایران تلاش کرده است تا عیناً همان روشهای آموزش حضوری را در محیط مبتنی بر فناوری بکار گیرد و این خطای راهبردی، نهتنها موجب بیاثر شدن استفاده از ظرفیتهای بالقوه فناوری برای بهبود یادگیری شده است، بلکه موجب صدمات جدی به کیفیت و نتایج یادگیری دانشجویان نیز شده است و درنتیجه اعتبار و اثربخشی دورههای آموزش مجازی را در کشور زیر سؤال برده است.
ازاینرو، برای پیشگیری از بروز مشکل مشابه در آموزش مجازی در سطح مدارس، توجه به خطاهای آموزش مجازی در سطح آموزش عالی و یادگیری از آن خطاها برای پرهیز از تکرار آنها ضروری است.
::مدرسه آینده::