از سر نوشت :: حسین غفاری

روایت‌های بی‌گاهِ یک پیام‌برِ پاره‌وقتِ دوره‌گرد

فهرست
x
x
خرده ادراکات
  • ۱۳ مهر ۰۱

    ▪️سالروز شهادت حضرت ابی‌محمد، حسن بن علی بن محمد، ابن‌الرضا (علیه و علی آبائه السلام) بر شما تسلیت باد.

    ♨️در سال‌های اخیر تلاش‌های پراکنده‌ای برای بصری کردن وقایع تاریخی مقدس، با هدف ملموس ساختن موضوعات کهن برای نسل جوان و نوجوان رخ داده است. این تلاش‌ها که در شکل سنتی به ترسیم شمایل معصومان یا پرده‌نگاری‌های عاشورایی محدود می‌شد، با خلاقیت هنرمندان معاصر برای عبور از احتیاطات شرعی، به قله‌هایی همچون آثار حسن روح‌الامین ختم شده که کیفیت آثار، حس و حال اجرا و زاویه دید و روایت خاص او از وقایع، در این سال‌ها بسیار بازتاب یافته است.

    ⚠️مثل هر کار تازه‌ای، در کنار فرصت‌های این تصویرسازی‌ها، باید مراقب آسیب‌های احتمالی آن هم باشیم. مثلاً جانشین‌سازی یک تصور واحد از صحنه‌ای تاریخی به‌جای توسعه درک‌های متعدد از آن واقعه نزد مخاطبان با سطوح معرفتی مختلف؛ یا بسنده کردن به زاویه و عمق دید هنرمند در شناخت آن صحنه یا واقعه تاریخی. همچنین اگر در این میان خطایی هم در تصور یا تصویر هنرمند رخ بدهد، بعداً به سختی می‌توان آن را از ذهن مخاطب پاک کرد.

    🎨برای نمونه نگاهی به آخرین نقاشی دیجیتال 🖌️هنرمند وارسته و نازک‌خیال حسن روح‌الامین بیندازیم که به مناسبت هشتم ربیع‌الاول، صحنه‌ی نماز حضرت حجت ابن الحسن (عج) بر پیکر پدرشان امام حسن عسکری (ع) را در این روز ترسیم کرده است. طبق نقل تاریخی امام مهدی (عج) که در این هنگام کودکی پنج ساله بودند، عموی خود، جعفر بن علی (که بعدها به جعفر کذاب معروف شد) از اقامه نماز بر پیکر پدر کنار زدند و خود برای ایشان نماز اقامه کردند.

    🔍با دقت به این نقاشی نگاه کنید. جعفر بن علی در این نقاشی چند ساله به تصویر کشیده شده است؟
    ❓۵۰؟ ۶۰؟ ۷۰؟!
    💡این در حالی است که می‌دانیم امام حسن عسکری (ع) در سال ۲۶۰ ق. در ۲۸ سالگی به شهادت رسیده‌اند و جعفر اختلاف سنی جدی با ایشان نداشته و به احتمال قریب به یقین کوچکتر از امام بوده است.

    🤔در اینجا یک بی‌دقتی کوچک هنرمند نقاش، تصور مخاطب را از واقعیت تاریخی دگرگون می‌کند و فهم او را در این نقطه متوقف نگه می‌دارد. اینکه جعفر کذاب یک جوان بیست و چند ساله‌ی خام خیال و در سودای غصب زعامت شیعیان باشد فرق دارد با آن‌که او را پیرمردی مسن بدانیم که بر سنت عربی به عزای برادر ایستاده و در ظاهر میراث‌دار او بوده است.

    🚦فرایند «تصویری شدن» تاریخ مقدس، اگر از اساس قابل تردید نباشد، این قدر هست که باید با الزامات معرفتی فراوانی همراه شود تا رهزن نباشد.

    وَ لِلّٰهِ الْحَمْد

  • ۷ مرداد ۰۰

    نامه اعتراضی جمعی از شترداران و بازرگانان بغداد به جناب موسی بن جعفر، بزرگ طایفه علویان

    ای پسر پیغمبر خدا؛
    در میان بزرگان شهر بعد از انتشار شایعاتی درباره فرموده‌ی شما به جناب «صفوان بن مهران» آشوب و تشویشی در گرفته است.
    چنین روایت کرده‌اند که حضرتتان از مراوده اقتصادی جناب صفوان با خلیفه بزرگ و کدخدای مشرق زمین، جناب هارون الرشید ناخرسندید.
    آیا بغیر این است که زنده نگه داشتن دین جد شما به آباد بودن مملکت اسلامی و پایداری مناسک و شعائر الهی میسر است؟
    آیا در این دوران طلایی حکومت بنی‌عباس که از چین و هند تا دروازه‌های بیزانس تحت سلطه‌ی خلافت اسلامی قرار دارد، حرکت یکتا امپراطور مقتدر مسلمانان به قصد انجام اعمال حج، چیزی بجز مجد و عظمت اسلام را نوید می‌دهد؟
    آیا به این فکر کرده‌اید که اگر عملی خداپسندانه مثل «کمک به یک مسلمان برای انجام حج» را تعبیر به «مشارکت در بقای ظالم» بفرمایید، آن وقت تکلیف این همه تاجر و بازرگان و کاسب خرده‌پا که هر روز امیدوار به مراوده تجاری با دستگاه ثروتمند و باشکوه خلافت هستند چه می‌شود؟ آیا شما جواب زن و بچه‌های مظلوم آن‌ها را می‌دهید اگر با امتناع از داد و ستد با دربار شب‌ها سر گرسنه بر بالین بگذارند؟
    شما که پسر پیغمبر و محترم در میان مردمان هستید آیا نترسیدید که اگر جناب صفوان، که از شترداران خوش‌نام و مشهور هستند، از همکاری با خلیفه امتناع کنند چه بر سرشان می‌آید؟
    از حضرتتان انتظار زمان‌شناسی بیشتری داشتیم تا در این ایام که سپاهیان اسلام در مرزهای روم با کفار در حال مبارزه هستند، چنین تزلزلی در پشت جبهه‌ها ایجاد نفرمایید.
    در هر صورت صنف شترداران و بازرگانان بغداد که جمع کثیری از مردم و کسبه محترم را نمایندگی می‌کند از عمل به این توصیه جنابعالی معذور است و امیدواریم که بدبینی به خلیفه بزرگ را کنار بگذارید و اتحاد مسلمانان را خدشه دار نفرمایید.

    والسلام
    مردادماه۱۴۰۰

    پ.ن:
    داستان مشهور «صفوان جمال»

  • ۱۱ فروردين ۰۰

    متأسفانه در جدل غیرخردمندانه و کاملاً سیاسی این روزها، وظیفه مستقیم دولت در آموزش رسانه‌ای و تربیت رسانه‌ای نادیده انگاشته می‌شود.
    هر چند که این نکته قابل تأیید است که آموزش رسانه‌ای و تربیت رسانه‌ای حتما باید هسته خانواده را هدف قرار بدهد؛ اما برای اعمال صحیح تربیت رسانه‌ای، خانواده به سه چیز نیاز دارد: آموزش، ابزار و پشتیبانی؛ که هر سه هم موکول به اراده‌ی جدی دولت است.

    دولت جمهوری اسلامی چه وظایفی در تربیت رسانه‌ای دارد؟

    الف) آموزش: شامل طیف گسترده‌ای از آموزش‌ها از سطح دانش تا بینش و گرایش و کنش
    ب) ابزار: مثل اینترنت سما، درگاه‌های ویژه کودک و نوجوان، سامانه‌های هدایت مصرف رسانه و ...
    ج) پشتیبانی: مقررات‌گذاری به نفع تربیت (مثل همان ماجرای اینترنت شبانه و ...)

    البته با فرض زندگی در دوران طاغوت،‌ و بدون محقق شدن هیچ یک از موارد سه گانه بالا، هرگز مسئولیت تربیت از گرده خانواده رفع نمی‌شود. فقط ما به ازای ناتوانی خانواده‌ها در تربیت فرزندان، بر شدت درجه آتش جهنم بر طاغوت و طاغوتیان افزوده خواهد شد!

  • ۲۸ مهر ۹۹

    از «مومو» خوشم آمد.
    حربه‌ی مفید و مؤثری برای ترساندن بچه‌ها و خانواده‌ها از واتساپ! مثل همان «لولو» که مادربزرگ‌ها ما را از آن می‌ترساندند که سراغ خوراکی‌های ته انباری نرویم!

    مقابله با آن هم ساده است. اگر خانواده‌ها آموزه‌های تربیتی را در سطح قصه شنگول و منگول در خانه پیاده کنند، «مومو» راه به جایی نمی‌برد:
    در را به روی غریبه باز نکنید؛
    شماره غریبه را مسدود کنید؛
    پیام غریبه را جواب ندهید.

    سخت است؟

x
x
دسته‌بندی نوشته‌ها

۱۳۳ مطلب با موضوع «مقاله‌ها» ثبت شده است

تابستان امسال فرصتی پیش آمد که بعد از مدت‌ها کلاسی در مدرسه با حال و هوای تاریخ و قرآن داشته باشم. به دعوت دبیرستان دوره اول صلحا، برای بچه‌های پایه هشتم در پایگاه تابستانی، هفت جلسه کلاس دو ساعته در موضوع قصه‌های قرآن کریم طراحی کردم و عنوان آن را گذاشتم:
«قصه‌های مقدس؛ نگاهی ادبی، تاریخی و رسانه‌ای به قصه‌های قرآنی»
هدف اصلی من از برگزاری این کلاس چند چیز بود که سعی کردم در طراحی آموزشی آن را لحاظ کنم:
  • آشنایی با روش قصه‌گویی قرآن و شناخت تمایزهای آن از سایر قصه‌پردازی‌ها
  • آشنایی با مهم‌ترین قصه‌های قرآن و شناخت کلی اجزای آن قصه‌ها در قرآن
  • آشنایی با روایت‌های غیرقرآنی قصه‌های مقدس و تفاوت‌های روایت عهدین با قرآن
  • مروری بر اقتباس‌های سینمایی از قصه‌های مقدس و تفاوت آن با روایت عهدین و قرآن
  • آشنایی اجمالی با فن قرائت قرآن و معرفی نامدارترین قاریان جهان اسلام
  • انس با قرآن و تمرین استماع مدبرانه‌ی تلاوت قرآن
  • حسین غفاری

اواخر بهمن‌ماه ۹۷ افتخار داشتم تا در یازدهمین رویداد نوآوری‌های آموزشی چهارسوق به عنوان یکی از هشت سخنران اصلی به صحبت بپردازم. موضوعی که از میان سرفصل‌های پیشنهادی من در طول دو ماه رفت و برگشت با مربیان عزیز سخنرانی در چهارسوق نهایی شد «از سواد رسانه‌ای تا تربیت رسانه‌ای» بود. متنی که بعد از چهار بار ویرایش در ۱۶۰۰ کلمه آماده شد و من در کمتر از سیزده دقیقه آن را اجرا کردم.
ضمن دعوت از شما برای تماشای فیلم این سخنرانی، متن کامل آن را نیز منتشر می‌کنم:

در سومین سال تدریس کتاب «تفکر و سواد رسانه‌ای» پایه دهم، با استناد به تجربیات دو سال گذشته، روال تازه‌ای برای اداره‌ی این کلاس در دبیرستان فرهنگ (منطقه ۳ تهران) در پیش گرفتم و از آن جایی که حدس می‌زدم در حال تجربه‌ای خاص و مهم هستم، تمامی اقدامات و فعالیت‌های این کلاس را به دقت در کانال mlfarhang97@ در پیام‌رسان بله مستند کردم.
اکنون در پایان این سال تحصیلی، به روال سال‌های قبل، نمونه سؤالات امتحانی کلاسم را برای استفاده‌ی همکاران محترم و دبیران گرامی این درس، منتشر می‌کنم. با این توضیح که مباحث مطرح شده در کلاس من -مخصوصاً در نیم‌سال اول- خارج از کتاب درسی و مبتنی بر شناسایی نیاز‌های واقعی بچه‌ها بوده است:

  • حسین غفاری

عصر جدید

من به عنوان معلم باید بتوانم به شاگردانم «سواد دیجیتالی» و «سواد اطلاعاتی» بیاموزم. اما در حال حاضر من در کلاسم نمی‌توانم بگویم موبایل، لب تاپ و اینترنت را باز کنید و سرچ کنید؛ نمی‌توانم بگویم، چون برای فضای مدرسه و رابطه معلم و شاگردی حرمتی قائل هستم. همینطور که دانش‌آموز شروع می‌کند به سرچ کردن، فضای مجازی چه پیشنهاد‌هایی به او می‌دهد؟
من برای حل این مشکل در مدرسه‌ی خودم مجبورم فیلترینگ داخلی و سیستم پایش محتوا بگذارم. وظیفه حاکمیت پس چه شد؟
این‌ها چالش‌هایی است که «سواد رسانه‌ای» نمی‌تواند حل کند. برای حل کردن آن باید برویم زیرساخت‌های استفاده امن و سالم و مفید را راه‌اندازی کنیم.

  • حسین غفاری

به‌عنوان معلم باید بدانیم و به بچه‌ها نیز بیاموزیم که تعریف «دانایی» در عصر دیجیتال تغییر کرده است. امروز «مالکیت اطلاعات» چندان ارزشی ندارد و توانایی «دسترسی به اطلاعات» است که دانشمندان را قدرتمند می‌کند. پس بارگیری صدها کتاب الکترونیکی در رایانه شخصی، ذخیره‌سازی انبوهی از تصاویر و ویدیوها در گوشی‌های هوشمند و اتصال همیشگی به «گوگل»، نشانه‌ی دانایی نیست...
پژوهش‌های دانش‌آموزی نباید صرفاً روی جمع‌آوری اطلاعات یا کشف پاسخ یک معما تعریف شود، بلکه پژوهش‌های عصر دیجیتال باید رقابتی در اعتبارسنجی منابع و تحلیل یافته‌های متضاد و متناقض باشد.
  • حسین غفاری

پویایی و نبود تمرکز در فرایند جمع‌آوری و انتشار محتوا –که اصلی‌ترین مزیت ویکی‌پدیا است- به شکل‌گیری انتقادات جدی به این دانشنامه‌ی آزاد جهانی منجر شده است. منتقدین درستی و اعتبار ویکی‌پدیا را به خاطر «آزادی ویرایش» زیر سؤال برده‌اند. همچنین، ویکی‌پدیا به خاطر «آسیب‌پذیری در برابر خرابکاری»، «کیفیت غیریکنواخت مقالات»، «سوگیری نظام‌مند»، «بی‌ثباتی» و نیز به خاطر «ترجیح اجماع بر اعتبار» در سبک ویرایش مقالات، نقد شده است.

  • حسین غفاری
وقتی با اطلاعاتِ انبوه سر و کار دارید، جدا کردن «درست از غلط»، «شوخی از جدی» و «راست از دروغ» بسیار مشکل است. دانش‌آموز که جای خود دارد، حتی ما معلم‌ها هم در فضای مجازی بارها به دام اطلاعات «شبه‌علمی» می‌افتیم. «شبه‌علم» گزاره‌ای به‌ظاهر منطقی و گاه متکی بر حقایق و تجربیات عمومی است که اثبات یا رد آن به‌سادگی ممکن نیست. «تأثیر ماه تولد بر روی شخصیت»، «خواص ضد سرطان تخمه هندوانه»، «اثر جاذبه زمین بر طول عمر انسان»، «تفاوت‌های چپ‌مغزی و راست‌مغزی» و «تأثیر موسیقی بر شکل بلورهای آب» نمونه‌های معروفی از «شبه‌علم» هستند.
  • حسین غفاری

لقد تغیر الزمن حقاً، فلم یعد الأبناء کما کانوا فی السابق ولم تعد المدرسة محصورة فی جدرانها التقلیدیة، حیث أمست وسائل الارتباط منافساً جاداً للمدرسة فی مجال التربیة والتعلیم. إذن لماذا یجب على المعلمین أن یحصروا أنفسهم فی أدواتهم التقلیدیة السابقة؟ فالأبناء یتوقعون منا نحن المعلمین أن نعدو معهم فی "العالم الرقمی" ویمسک بأیدیهم فی هذا العالم فهل نحن مستعدون؟..
نشیر فیما یلی إلى أهم التحدیات التی تواجه المعلمین أو قطاع التعلیم فی هذا العصر الذی یسمى بـ "العالم الرقمی":
التحدی الأول: سریة البیانات: ماذا نفعل بالمعلومات الشخصیة المنتشرة على المواقع الالکترونیة؟

  • حسین غفاری

Times have changed. Children of our times are no longer like the children of olden days, nor is the school limited to its traditional walls. The media has now become a serious competitor of schools in educating children. So why should teachers remain limited to their traditional instruments? Children expect their teachers to hold their hands and run along with them in the “world of zeros and ones”. Are we (teachers) ready?

The First Challenge: Data Confidentiality; What to Do About Private Information on the Web?

  • حسین غفاری

Les temps ont changés. Les enfants ne sont plus ces vieux enfants, et l'école n'est pas confinée à ses murs traditionnels. Aujourd'hui, les médias sont devenus un concurrent sérieux de l'école dans l’enseignement et l'éducation des enfants. Alors pourquoi les enseignants devraient-ils se limiter à leurs outils traditionnels? Les enfants attendent de nous, les enseignants, que nous courions ensemble dans le «monde des zéros et des uns (numérique)» et que nous les tenions la main. Est-ce que nous sommes prêts?

Le premier défi : la confidentialité des données ; Que faire des informations privées sur le Web?

  • حسین غفاری

در سال‌های اخیر چندین بار اخبار سوءاستفاده سامانه‌ها از اطلاعات کاربران سروصدای زیادی به راه انداخته است.
در آخرین نمونه جنجال بهره‌برداری غیرقانونی شرکت «کمبریج آنالیتیکا» در انتخابات ۲۰۱۷ آمریکا از اطلاعات کاربری بیش از ۸۰ میلیون کاربر فیس‌بوک تا جایی بالا گرفت که کار مدیرعامل فیس‌بوک به پاسخگویی و عذرخواهی در کنگره‌ی آمریکا کشیده شد.

  • حسین غفاری


[تصویر: جلد روزنامه آرمان امروز - ۳ دی ۹۷]

حاکمیت همان‌سان که در زمینه‌ی تأمین امنیت و سلامت جامعه وظایف غیرقابل چشم‌پوشی و غیرقابل واگذاری دارد، در حوزه تربیت نیز که ضامن حفظ و رشد و تعالی منابع انسانی سرزمین مادری است، وظایفی دارد که تا آن‌ها را انجام ندهد انتظار عاملیت از مردم در این حوزه نمی‌تواند داشته باشد.

  • حسین غفاری
حالا دقیقاً ده سال شده است.
از اولین روزهایی که برای پیدا کردن جواب سؤالات همکارانم شروع به بررسی، مطالعه و مصاحبه با دانش‌آموزان کردم تا سر از رابطه‌ی آن‌ها و رسانه‌های نوین در بیاورم ده سال می‌گذرد. در این یک دهه، ده‌ها عنوان سخنرانی آماده کرده‌ام و صدها ساعت در جلسات مختلف اولیا و مربیان و نوجوانان به گفتگو و ارائه‌ی مطلب پرداخته‌ام. گزارش تعداد زیادی از این جلسات در همین پایگاه ازسرنوشت موجود است و عمده‌ی محتوای آماده شده را برای استفاده‌ی همگانی وقف کرده‌ام.
با این حال سرعت تغییرات در موضوع «رسانه و زندگی» آن‌چنان بالا بوده که هر گاه تصمیم گرفتم که محتوای تصویری پرده‌نگارهای جلساتم را مکتوب کنم، پشیمان شدم. چرا که در طول مدتی که مشغول به نگارش می‌شدم مجبور بودم دائماً در برخی جزییات و حتی کلیات بحث تجدیدنظر کنم تا طراوت خودش را از دست ندهد. البته حتماً ابوالمشاغل بودن و تنبلی هم در این تردید مؤثر بوده است. در هر صورت کمتر نوشته‌ام و بیشتر حرف زده‌ام.
سه گفتار درباره‌ی تربیت رسانه‌ای
بهار سال ۹۵ در سه جلسه‌ی متوالی در جمع محدود و خودمانی والدین کانون فرهنگی تربیتی مسجد چهارده معصوم علیهم‌السلام شهر مقدس قم، به ارائه‌ی زنجیروار سه مبحث مجزا در موضوع «تربیت رسانه‌ای» پرداختم:
حالا بعد از دو سال و چند ماه، بچه‌های قرارگاه فرهنگی-تربیتی خادمان ام‌ابیها سلام‌الله‌علیها محتوای آن سه جلسه را مکتوب کرده‌اند و با کمترین دخل و تصرف در لحن گفتار و سخنرانی، در قالب یک کتابچه‌ی ۱۶۰ صفحه‌ای برای خودشان چاپ زده‌اند. همتشان را می‌ستایم و بخاطر زحمتی که متقبل شده‌اند دستشان را می‌بوسم. اما مطابق سنتی که در ازسرنوشت پی‌می‌گیرم، جسارت کردم و اجازه گرفتم که فایل این کتابچه را برای استفاده‌ی عمومی منتشر کنم. مجدداً بزرگواری کردند و اجازه دادند. این روحیه‌ی جهادی‌شان را نیز می‌ستایم و قدر می‌دانم. اما چند نکته:
  • شاید من باید در ویراستاری نهایی این کار دخالت بیشتری می‌کردم و این دخالت باید منجر به بازنویسی کامل متن از حالت گفتاری به نوشتاری می‌شد. اما نه من وقت و حوصله‌اش را داشتم و نه دوستانم نیازی به آن احساس می‌کردند. لذا این کوشش را به همین شکلی که هست می‌پذیرم و از شما بخاطر نواقص ویرایشی آن عذر می‌خواهم.
  • سخنرانی‌های من کاملاً مبتنی بر تصویر است و فهم مطلب متکی بر دیدن پرده‌نگار. در لابلای متن، بارها به آن‌چه در معرضِ دیدِ شنونده (خواننده) قرار دارد اشاره می‌شود؛ اما متأسفانه همه‌ی تصاویر لازم در کتاب نیست. چون پیش از این فایل‌های این جلسات را منتشر کرده‌ام می‌توانید برای استفاده‌ی تکمیلی به همان‌ها مراجعه کنید.
  • امروز من هیچ‌کدام از این سه جلسه را جایی اجرا نمی‌کنم. هر کدام از این موضوعات یک یا دو بار بازبینی اساسی شده و به شکلی جدید درآمده است: «آداب مصرف رسانه‌ها»، «دوطرفه به قاضی‌رفتن» و «بازی، بازی نیست» آخرین ویرایش این سه موضوع است. شاید یکی از ریشه‌های بی‌میلی من به ویرایش دقیق این گفتارها هم همین بوده باشد. در هر صورت این حرف‌ها را من یک روزی زده‌ام و آن روز از نظر خودم کامل و دقیق بوده‌است. آن چه حق است بگیرید و آن چه باطل فرو گذارید.
    والامر الیکم
سه گفتار درباره‌ی تربیت رسانه‌ای

حالا واقعاً وقت آن رسیده که از خودمان بپرسیم رده‌بندی سنی دقیقاً به چه دردی می‌خورد وقتی تقریباً کسی آن را اجرا نمی‌کند؟
البته من خودم بلدم برخی پاسخ‌های شایع به این پرسش طعنه‌آمیز را در ذهنم مرور کنم. خب بدک نیست. اما همه‌ی این موارد چند درصد از مخاطبان بازی‌ها را پوشش می‌دهد؟ با این حساب آیا به‌صرفه است که همه‌ی همت و توان تبلیغی و آموزشی‌مان را صرفاً بر ترویج رده‌بندی سنی بازی‌ها متمرکز کنیم و از «اصلِ مسأله» غافل شویم؟
اما «اصلِ مسأله» چیست؟
شاید بهتر است اول بپرسیم «مسأله‌ی چه کسی؟»
مسأله‌ی بازی‌سازان؟ مسأله‌ی بازی‌فروشان؟ مسأله‌ی بنیاد ملی بازی‌ها؟ یا مسأله‌ی پدر و مادرها؟

  • حسین غفاری

چه مسیرهایی برای حل مشکلات و ارتقای کیفیت مدارس ایران وجود دارد؟

بیش از صد و سی سال از تأسیس اولین مدرسه‌ی نوین در ایران می‌گذرد. با این‌که اوضاع و احوال زندگی و معاش امروز مردم ما شباهت چندانی به یک قرن پیش ندارد و با وجود تغییرات ظاهری و ساختاری در تمام مناسبات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی در دنیا، ظاهر و باطن مدارس ما تغییر چندانی نکرده‌اند:

«مدرسه» ساختمانی است در  یک یا چند طبقه با اتاق‌هایی به نام کلاس که بچه‌ها اغلب با توجه به جنس و سن خود در کلاس‌ها اجتماع می‌کنند و یک بزرگ‌تر به نام «معلم» با کمک کتاب و تخته به آن‌ها «درس» می‌دهد.

  • حسین غفاری