مواجهه با واقعیت تاریخی توسعه فناوری برای دانشآموزان میتواند درسآموز و راهگشا باشد. وقتی این مواجهه از دریچه آثار سینمایی باشد، جذابیت و ماندگاری بیشتری دارد. استفاده از آثار سینمایی و مستند خوب و باکیفیت هم در تدریس «سواد اطلاعاتی و رسانهای» ضروری و اثرگذار است. وقتی همه این موارد در کنار هم قرار میگیرند نمیتوان از کنار فیلم شاخصی مثل «جنگ جریان»به سادگی عبور کرد.
انتخاب و معرفی منابع خوب برای تعمیق فهم دانشآموزان در موضوعات مهم اندیشهای و تاریخی از ضرورتهای تدریس سرفصلهای علوم انسانی در مدرسه است. مجموعه پنججلدی کتابهای «روایت تفکر، فرهنگ و تمدن از آغاز تاکنون» کاری از دفتر نشر معارف است که اولین بار در سال ۱۳۹۱ منتشر شده و جمعی از نویسندگان کار جمعآوری و تنظیم آن را بر عهده داشتهاند.
شما با شنیدن کلمه «آندلس» به یاد چه چیزی میافتید؟
سطح معلومات عمومی ما از سرزمین آندلس به شنیدههایمان از سخنرانیها و احیاناً مطالعات گذری و پراکنده در متون خبری محدود میشود. داستانی بارها گفته شده از سقوط سرزمینهای اسلامی اسپانیا با نفوذ بیبندوباری و عیش و عشرت در جوانان مسلمان. اما آیا حقیقت همینقدر ساده و سر راست است؟
اولین برخورد من با ابیات کتیبهی ایوان نجف -مثل خیلی از دیگران- در این تضمین زیبای سید حمیدرضا برقعی در چهارپاره «خانه پدری» بود:
باز هم در شکوه ایوانت
مستم، آشفتهام، پریشانم
دارم آن شعر روی ایوان را
جای اذن ورود میخوانم:
«زائران درگهت را بر در خلد برین
می دهند آواز طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِین»
آیا میتوان مراحلی را برای ارتقای گام به گام مهارت «انتخاب آگاهانه و
کاربری مسئولانه» کودکان و نوجوانان در مواجهه با دنیای رسانهها پیشنهاد
داد؟ آیا نظام تعلیم و تربیت میتواند دستورالعملی برای اطمینان از تحقق
مراتب تربیت رسانهای در دانشآموزان داشته باشد؟
به نظر میرسد پاسخ
سهل و ممتنع این سؤالات به نوعی در خود شعار تربیت رسانهای مستتر باشد.
انتخابگری، آگاهی، کاربری و مسئولیتپذیری همان چهار رکن اصلی این تعریف
است که اگر بتوان برای آن حد و حدودی تعیین کرد و شرایط و الزامات تحقق آن
را تبیین نمود، ایدهی «مسیر تربیت رسانهای» خودش را بهتر نشان خواهد داد.
واقعاً مشکل اخلاقیات با رسانهها چیست؟
آیا ایرادی در ذات رسانههای
نوین وجود دارد یا صرفاً برخی هنجارشکنیها و عبور آنها از مرزهای اخلاقی
ایجاد مشکل میکند؟
اگر این مشکل ناشی از تعریف و ساختار یک رسانه باشد
(فرم رسانهای) طبیعتاً امکان بکارگیری آن متناسب با معیارهای اخلاقی وجود
ندارد. اما اگر ایراد از موضوعات و مضمونهای مطرح شده در رسانه باشد
(محتوای رسانهای) احتمالاً میتوان با دخل و تصرف در آن، زمینهی کاربست
اخلاقی رسانهها را فراهم کرد.
عید غدیر امسال اولین سالگرد تأسیس مرکز تربیت رسانهای باران را جشن
گرفتیم. در طول این یکسال از بیش از ۱۲۰ شهر کشور، حدود هفت هزار نفر در
کلاسهای آموزشی باران شرکت کردند که حدود ۲۵ درصد آنان از خارج از تهران و
۷۵ درصد هم از خود تهران بودند.
لایههایی از مخاطبان که ما آنها را
تا به امروز در انواع دورههای آموزشی مجازی پوشش دادهایم لایه کودک و
نوجوان، لایه خانواده (یعنی پدر و مادر) و لایه مدرسه (یعنی معلم و مدیر و
مربی) است. البته لایه چهارم و پنجمی هم هست که تا امروز به صورت متمرکز
در آن وارد نشدیم که شامل لایه نخبگان و فرهیختگان دانشگاهی و لایه
سیاستگذاران میباشد.
در فروردین، اردیبهشت و خرداد ۱۴۰۰ و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری، در
یک پروژه کوچک شخصی، مشغول جمعآوری شواهد دمدستی درباره سطح فهم و ادراک
عمومی نخبگان و مدیران جمهوری اسلامی (چپ و راست و وسط و بالا و پایین و قبلی و بعدی) نسبت به مقوله «حکمرانی سایبری» شدم.
همانزمان برخی از این شواهد و مثالها را با عنوان «همه با هم رد دادن!»
در کانال بله ازسرنوشت هم منتشر میکردم.
جالب آنکه انتشار تدریجی این شواهد منجر به دریافت تعداد بیشتری از چنین مثالهایی از سوی مخاطبانم شد.
همچنین
مجبور شدم دو جلسهی طولانی سه ساعته با گروههایی از شاگردان سابقم که از
نوجوانان و جوانان انقلابی هستند برگزار کنم و به سؤالات جدی و هولناک
آنها، پاسخهایی ساده بدهم!
حالا و صرفاً برای ثبت در تاریخ، این مجموعه کوچک را به طور عمومی منتشر میکنم.
در دو سه سال گذشته که عبارت «تربیت رسانهای» را زیاد میشنویم و به کار میبریم، بارها با این سؤال روبهرو شدهام که مگر عنوان «سواد رسانهای» چه اشکالی دارد که به دنبال جایگزینی برای آن هستیم؟ حد و مرز «تربیت رسانهای» تا کجاست و قرار است چه کاری بکند که «سواد رسانهای» از انجام آن ناتوان است؟ اصلاً این «تربیت رسانهای» از کجا آمده و معادل چه اصطلاح یا عبارت یا حیطه علمی و دانشگاهی در جهان است؟ حالا شاید وقت آن رسیده است که با کمی گفتوگوی بیشتر درباره طرحواره ذهنی «تربیت رسانهای»، همه پژوهشگران، اندیشمندان و معلمان عرصه «تربیت» و «رسانه» را به این چالش گروهی دعوت کنیم.
در طب سنتی ایرانی، هر غذا و ماده خوراکی یک یا چند «مُصلِح» دارد. «مُصلِحات»، برخی مواد غذایی یا گیاهان دارویی هستند که مصرف آنها به همراه غذای اصلی میتواند در اصلاح و تعدیل عوارض جانبی آن غذا مؤثر باشد و هضم غذا را سادهتر و فایدههای غذا را در بدن مضاعف کند. «گردو» در کنار پنیر، «نعناع» به همراه ماست و «نمک» روی خیار، نمونههایی از مُصلحاتی هستند که در عادتهای غذایی ما کاملاً جا افتادهاند.
قرنطینه اجباری دانشآموزان و آموزش مجازی در سال تحصیلی جاری را میتوان به غذای جدید و ناشناختهای تشبیه کرد که ناخواسته در سفره خانوادهها و مدرسهها قرار گرفته است. با این نگاه، لازم است به شکل اضطراری مُصلحاتی به سفره تحصیلی دانشآموزان و معلمان اضافه شوند تا از عوارض جانبی این غذای تازه بکاهند و بر فایدههای آن بیفزایند.