همینطوری بیمقدمه، بعد از چند ماه، یکهو ایمیل زده بود که آقا چه نشستهای که: «خسته شدم از این دین و مصّب و میخواهم مسیحی شوم!»
برایش نوشتم: «ثم ماذا؟» نگرفت و پس لازم دانستم شیرفهمش کنم.
درجهبندی یک نویسنده را چند سال پیشتر به دعوت خانهی کتاب اشا از نگاه یک معلم نوشتهام. حالا که دیگر نه از خانهی کتاب اشا نشانی مانده و نه از معلمیِ من، در روزهای نمایشگاه کتاب تهران گفتم که جای خالی این نوشته را در راوی پر کرده باشم. بدون ویرایشِ تازه، هنوز هم جانِ مطلب خواندنیست. تقدیم به همهی آنهایی که دلنگران فرایند سالم رشد فرزندانمان هستند.