1.
روز جنگ خندق، عمروبن عبدود را که بر زمین زد، بلافاصله که بر سینهاش نشست، سرش را نبُرید. برخاست. اندکی دور میدان قدم زد و سپس کارش را ساخت.
نتیجهی کشیدن ذوالفقار بر گردن آن نامرد، در هر دو حالت یکی بود: هلاکت دشمن دین.
اولی در فرآیندی غلط و دومی در فرآیندی صحیح.
2.
بعدِ سقیفه، مترادف با فاجعهی در و دیوار که ریسمان به گردن در کوچهها...
میتوانست به یک حملهی حیدری، صف اعدا را از هم بدرد. اما شرایط مهیا نبود. پیش زمینهها و معرفت و آگاهی و شعور مردم، به او قد نمیداد.
نتیجه در ظاهر فدای فرآیند شد.


















