سلام؛
مثل این می ماند که آدم یک آشنای قدیمی را، یک دوست گمشده را، یک برادر از یاد رفته را، ناگهان در ایستگاه مترو پیدا کند. آن وقت شاید بنشینند و ساعتها از گذشتههای دور و حس و حال این روزها حرف بزنند. از همهی زمانهایی که بیهم سپری کردهاند و لحظههایی که به یاد هم افتادهاند. ساعتها بنشینند و بیآن که عبور قطارهای مکرر مترو، به شتابشان وا دارد، از همصحبتیِ هم لذت ببرند.